خبرگزاری مهر – یادداشت مهمان فاطمه صرامی: روحیه استقلال طلبی در میان ایرانیان، روحیه ای است که سالها در وجودشان ریشه دوانده است. ایرانیان همواره مقابل درخواست تسلیم ایستادهاند. در نبرد با اسکندر مقدونی، آریو برزن_سردار ایرانی_ در مقابل زیاده خواهی مقدونیان کوتاه نیامد و پس از تحمیل هزینه به سپاه اسکندر، جان خود را در راه دفاع از کشور از دست داد. قرنها بعد با حمله روسیه تزاری به خاک ایران، عباس میرزا ولیعهد فتحعلی شاه و فرمانده وقت سپاه ایران، در مقابل روسیه تزاری، توانست با همراه کردن نیروهای مردمی و تجهیز و نوسازی سپاه ایران، در جنگ با روسیه بخشهایی از خاک کشور را آزاد کند و در مواردی بر سپاه دشمن فائق بیاید.
کمتر از یک قرن بعد از آن، مردم ایران توانستند با اتحاد و اقدام مشترک خود به رهبری علمای شیعه، نهضت تنباکو را رقم بزنند. مردم با تحریم و عدم استفاده از توتون و تنباکو در مواجهه با اعطای امتیاز توتون و تنباکو به یک شرکت بریتانیایی، توانستند شاه را مجبور به لغو این امتیاز کنند.
تجربه نشان داده است که مردم ایران به صورت بالقوه استقلالخواه اند و مادامی که کسی بخواهد آنها را به زانو دربیاورد؛ تن به تسلیم نمیدهند.
در مقابل این خودباوری، قدرتهای استکباری در جهان میخواهند با تسلیم کردن کشورهای غنی از نظر فرهنگی و مادی از ظرفیت این کشورها استفاده کنند و خود را توسعه دهند. آمریکا از مصادیق این توسعه طلبی گره خورده به استکبار است. کشوری که از لحظه شکل گیری، یک نژاد بومی را تقریباً به صورت کامل از بین برده و برچسب سرخپوست وحشی را به آن چسبانده تا جنایات خود را توجیه کند.
آمریکا کشوری است که به طور ذاتی با ایدهای استعماری شکل گرفته است. اروپاییها در حدود ۵۰۰ سال پیش، با سودای بهره بردن از قاره آمریکا به این قاره آمدند و بومیان سرخپوست این قاره را یا از طریق کشتار و اشاعه بیماریهای واگیردار از بین برده و یا با سیاستهای هضم فرهنگی همچون مدارس شبانه روزی، به از خودبیگانگی فرهنگی رساندند. علاوه بر اینها، میلیونها آفریقایی را با کشتی برای کشاورزی و ساخت و ساز به آمریکا آوردند تا یک تمدن مصنوعی که از نظر اقتصادی غنی است، اما در زمینه فرهنگی و تاریخی به جز استثمار حرفی ندارد را تشکیل دهند. گفتنی است بسیاری از این آفریقاییها توفیق خدمت به این تمدن تصنعی را نیافتند و طی مسیر رسیدن به قاره آمریکا در کشتیها، جان دادند.
به هر حال آمریکا توانست بعد از ظلمهای مختلف به جوامع متعدد، به قدرتی اقتصادی تبدیل شود و از این طریق، بر فرهنگ جهان نیز اثر بگذارد. همچنین توانست با آوردن و جذب دانشمندان کشورهای دیگر، از نظر علم و فناوری نیز توسعه یابد.
ایده اصلی آمریکا این بود که کل جهان را در سیطره خود نگه دارد تا از این مسیر بتواند از همه ظرفیتهای جهانی، برای حفظ قدرت خود استفاده کند. به همین منظور نهادهایی به اصطلاح بین المللی ایجاد کرد تا بتواند با عناوینی مانند معاهدات بین المللی و همکاریهای جهانی، در عین حال با استانداردهای چندگانه و متفاوت برای خود با دیگران، کشورها را تحت تسلط خود نگه دارد. امروزه نمود این سلطه را در وجود پایگاههای نظامی در منطقه غرب آسیا میبینیم.
برنامه آمریکا برای منطقه ما این است که هر کشوری به دنبال امنیت است را به سمت نیروی نیابتی خود ارجاع دهد و رژیم صهیونیستی را منبع امنیت نشان دهد. پیمان ابراهیم به عنوان طرحی برای عادی سازی روابط با رژیم نیز در همین راستاست. ایران در این میان توانسته علی رغم تلاش غربیها برای بازنمایی اینکه اگر کسی طالب امنیت است باید از نیروی نیابتی ما در منطقه کمک بگیرد و با رژیم صهیونیستی ارتباط داشته باشد؛ ضمن مقابله با زیاده خواهی رژیم صهیونیستی، امنیت و ثبات خود را حفظ کند. هر چند دور تا دور ایران با پایگاههای نظامی آمریکا در کشورهای همسایه احاطه شده، اما ایران توانسته توانمندی دفاعی و نظامی خود را به بازدارندگی قابل توجهی برساند و در این زمینه الگوی کشورهای دیگر منطقه باشد.
از سوی دیگر ایران که از نظر تاریخی، سبقه علمی درخشانی دارد؛ علیرغم تحریم و محدودیتهای دستیابی به علم و فناوری جهان، توانسته توانایی خود را در زمینههای مختلف علمی از جمله انرژی هستهای، نانو، هوافضا، پزشکی و جراحی نشان دهد.
ایرانیها برای مقابله با اسکندر امروز و دفاع از موجودیت ایران، تلاش میکنند کشور را از نظر علمی و اقتصادی تقویت کنند و مردم، حول محور ایران قوی با هم متحد شدهاند.

