نگار علی- نمایشگاه جهانی جیتکس (GITEX) ۲۰۲۵ که از ۱۳ تا ۱۷ اکتبر در مرکز تجارت جهانی دبی برگزار شد، بار دیگر جایگاه خود را به عنوان بزرگترین رویداد فناوری، هوش مصنوعی و استارتاپ در جهان تثبیت کرد. این رویداد با حضور بیش از ۶۸۰۰ شرکت و ۲۰۰۰ استارتاپ از ۱۸۰ کشور جهان و میزبانی از بالغ بر ۲۰۰ هزار بازدیدکننده، تصویری خیرهکننده از آینده دیجیتال به نمایش گذاشت. افتتاحیه این رویداد توسط شیخ محمد بن راشد آل مکتوم، حاکم دبی، با تأکید بر چشمانداز امارات متحده عربی برای تبدیل شدن به «یک الگوی جهانی در ساختن اقتصاد دیجیتال یکپارچه مبتنی بر نوآوری، دانش و هوش مصنوعی» همراه بود. این بیانیه، چارچوب استراتژیک و بلندپروازانهای را برای کل رویداد ترسیم کرد.
این گزارش اما، تحلیلی فراتر از یک پوشش خبری صرف است. ما در اینجا جیتکس را از یک منظر کاملاً ایرانی مینگریم و آن را به عنوان یک آینه تمامنما برای درک یک دوگانگی عمیق به کار میگیریم: از یک سو، اکوسیستم فناوری شتابان، سرمایهمحور و عمیقاً یکپارچه با اقتصاد جهانی که در دبی به نمایش گذاشته شد و از سوی دیگر، چشمانداز فناوری در ایران که با وجود انزوا، تحریم و محدودیتها، همچنان سرسخت و مبتکر باقی مانده است.
جیتکس بیش از یک نمایشگاه تجاری، یک فشارسنج برای اندازهگیری شکاف دیجیتال رو به رشد در سطح منطقه و جهان است و این گزارش به کالبدشکافی این شکاف و پیامدهای آن برای آینده ایران میپردازد.

۱۸۰ کشور در جیتکس ۲۰۲۵ برای تصاحب بازار خاورمیانه صف کشیدند
جیتکس ۲۰۲۵ صحنه نمایش قدرتنمایی اقتصادی و دیپلماتیک کشورها بود. حضور بیش از ۱۸۰ کشور با غرفههای ملی، این رویداد را به یک عرصه ژئوپلیتیک تبدیل کرده بود. غرفههای برجسته از ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا و ترکیه در کنار نمایندگان جدیدی مانند اسپانیا، شیلی و اکوادور، نشان از تلاش جهانی برای تصاحب بازار پررونق خاورمیانه داشت. برزیل به عنوان «شریک کشوری» با بزرگترین هیئت فناوری خود حضور یافت که سیگنالی روشن از یک فشار استراتژیک برای ورود به بازارهای منطقه بود.
در این میان، حضور هند با ۲۳۷ شرکت، حضوری چشمگیر و استراتژیک بود. این کشور با تکیه بر روابط تجاری بیش از ۱۰۰ میلیارد دلاری خود با امارات در سال مالی ۲۰۲۴-۲۰۲۵، از جیتکس به عنوان سکویی برای تثبیت موقعیت خود به عنوان یک قدرت جهانی فناوری استفاده کرد. بازیگران منطقهای مانند بحرین نیز با نمایش طرحهای دولت دیجیتال و شرکتهای کوچک و متوسط خود در حوزه ICT، به دنبال جذب سرمایه و نمایش پیشرفتهای خود بودند.
این غرفههای ملی صرفاً ویترینهای تجاری نیستند؛ آنها ابزارهایی برای اعمال «قدرت نرم» و دیپلماسی اقتصادی به شمار میروند. حضور مقامات عالیرتبه مانند وزیر هوش مصنوعی کانادا و کمیسر استارتاپهای اتحادیه اروپا نشان میدهد که این هیئتها در مأموریتهایی با پشتوانه دولتی شرکت کردهاند. کشورها از جیتکس برای ایجاد «اتحادهای دیجیتال»، انعقاد قراردادهای بزرگ دولتی (B2G) و معرفی خود به عنوان شرکای کلیدی در چشمانداز اقتصادی امارات بهره میبرند. این امر، رویداد را از یک بازار ساده به یک صفحه شطرنج ژئوپلیتیک تبدیل میکند که در آن، برتری فناورانه، ارز اصلی محسوب میشود.
در این چشمانداز جهانی، جایگاه ایران تأملبرانگیز بود. اگرچه نام ایران در فهرست کشورهای شرکتکننده دیده میشد، اما برخلاف کشورهایی چون هند یا بحرین، هیچ جزئیاتی از حضور گسترده، غرفه ملی یا شرکتهای برجسته ایرانی منتشر نشد. این «غیبت معنادار» در دادهها، خود یک داده مهم است و به وضوح انزوای اقتصادی کشور را به تصویر میکشد. در حالی که شرکتهای کوچک و متوسط هندی از طریق این رویداد به خریداران جهانی متصل میشدند، شرکتهای ایرانی از این اکوسیستم حیاتی محروم بودند؛ واقعیتی که تأثیر تحریمها را تشدید میکند.

پلیس آینده از دبی آمد؛ گشتهای خودران و پهپادهای نجات در جیتکس ۲۰۲۵
یکی از محورهای اصلی جیتکس ۲۰۲۵، نمایش فناوریهای امنیت شهری بود که در آن، پلیس دبی نقشی پیشرو ایفا میکرد. این نهاد مجموعهای از فناوریهای پیشرفته را به نمایش گذاشت که مرزهای پلیسی سنتی را جابجا کرده است:
-
گشتهای خودران: خودروهای خودران M0-1 و M0-2 برای نظارت لحظهای و گشتزنی و خودروی DPR-02 که با همکاری شرکت Micropolis Robotics توسعه یافته و از هوش مصنوعی برای تشخیص ناهنجاری و تحلیل رفتار بهره میبرد.
-
بیومتریک پیشرفته: سیستم بومی «Dubiometrics» که فراتر از تشخیص چهره عمل کرده و شاخصهایی مانند شیوه راهرفتن، شکل گوش و هندسه دست را برای شناسایی افراد به کار میگیرد، حتی اگر سوژه ماسک زده یا در نور کم باشد.
-
پهپاد به عنوان اولین پاسخدهنده: شبکهای متشکل از ۱۵ «پهپاد» در سراسر دبی مستقر شده که میتواند یک پهپاد خودران را ظرف یک دقیقه به محل حادثه اعزام کند و زمان واکنش را تا بیش از ۳۰ درصد کاهش دهد.
-
ایستگاههای پلیس هوشمند (SPS): ۲۷ ایستگاه پلیس کاملاً خودکار و بدون نیروی انسانی که خدمات ۲۴ ساعته ارائه میدهند و برنامههایی برای راهاندازی یک ایستگاه شناور تا سال ۲۰۲۶ نیز در دست اجراست.
این نوآوریها نشان میدهند که امارات، و به ویژه دبی، نه تنها در حال ساختن یک شهر هوشمند برای شهروندان خود است، بلکه در حال توسعه یک «مدل حکمرانی فناورانه» قابل تکرار و صادراتی است. نمایشهای پر زرق و برق پلیس دبی، در واقع معرفی یک سبد محصول است که میتواند به سایر شهرهای جهان فروخته شود و یک بخش اقتصادی جدید و با ارزش افزوده بالا برای این کشور ایجاد کند.

امارات از «Jaheziya» رونمایی کرد؛ انقلاب هوش مصنوعی در مدیریت بحران
سرمایهگذاری امارات در فناوریهای مدیریت بحران، نشاندهنده درک عمیق این کشور از اهمیت تابآوری ملی به عنوان یک رکن استراتژیک است. مرکز مدیریت بحران و بلایای ابوظبی (ADCMC) از پلتفرم پیشرفته «Jaheziya» رونمایی کرد که نقطه عطفی در این حوزه محسوب میشود.
این پلتفرم یک سیستم «دوقلوی دیجیتال» یکپارچه و مبتنی بر هوش مصنوعی است که با استفاده از دادههای لحظهای، شبیهسازیهای پیشبینیکننده و مدلسازی سهبعدی تعاملی کار میکند. عملکرد اصلی آن، تبدیل طرحهای اضطراری ایستا به عملیاتهای زنده و دادهمحور است. الگوریتمهای هوش مصنوعی به طور خودکار ریسکها را ارزیابی کرده، سناریوهای اضطراری پیچیده (مانند بلایای طبیعی یا حوادث صنعتی) را با دقت بالا شبیهسازی میکنند و هماهنگی عملیاتی میان نهادهای مختلف دولتی را خودکار میسازند. هدف نهایی، گذار از مدیریت واکنشی به مدیریت پیشگیرانه بحران، بهینهسازی تخصیص منابع و تقویت ایمنی عمومی است.
سرمایهگذاری هنگفت در پلتفرمی مانند Jaheziya نشان میدهد که امارات تابآوری ملی را نه فقط یک وظیفه دفاع مدنی، بلکه ستون اصلی استراتژی دولتی و تداوم اقتصادی خود میداند. اقتصاد این کشور به شدت به شهرت خود به عنوان یک مرکز باثبات و امن برای تجارت، گردشگری و لجستیک وابسته است. یک بحران بزرگ میتواند این شهرت را به شدت خدشهدار کند. بنابراین، Jaheziya در حکم یک بیمهنامه فناورانه برای حفاظت از داراییهای اصلی اقتصادی این کشور عمل میکند.

چاه گرانشی سرمایهگذاری در دبی؛ استارتاپهای جهان در مدار امارات
رویداد Expand North Star که همزمان با جیتکس در دبی هاربر برگزار شد، خود را به عنوان بزرگترین گردهمایی استارتاپها و سرمایهگذاران در جهان تثبیت کرد. این رویداد با حضور بیش از ۲۰۰۰ استارتاپ و ۱۲۰۰ سرمایهگذار از ۱۸۰ کشور، اکوسیستمی بینظیر برای نوآوری و جذب سرمایه فراهم آورد.
حجم سرمایه حاضر در این رویداد خیرهکننده بود؛ سرمایهگذاران حاضر، مجموعاً بیش از ۱.۱ تریلیون دلار دارایی تحت مدیریت داشتند. نامهای بزرگی از دنیای سرمایهگذاری خطرپذیر و بانکداری جهانی مانند JP Morgan، Daiwa Capital و Samsung Ventures در این رویداد حضور داشتند. این رویداد که توسط اتاق اقتصاد دیجیتال دبی میزبانی میشود، بخشی از یک استراتژی بزرگتر برای تبدیل دبی به پایتخت اقتصاد دیجیتال و ایجاد ۱۰ شرکت یونیکورن (با ارزش بیش از یک میلیارد دلار) تا سال ۲۰۳۱ است.
مراکز رشد محلی مانند in5 نیز نقش مهمی ایفا کردهاند؛ بیش از ۱۱۰۰ استارتاپ تحت حمایت این مرکز تاکنون موفق به جذب بیش از ۹ میلیارد درهم (۲.۴۵ میلیارد دلار) سرمایه شدهاند. داستانهای موفقیت این رویداد الهامبخش هستند؛ برای مثال، فینتک نیجریهای Moove پس از شرکت در این رویداد، بیش از ۴۶۰ میلیون دلار سرمایه جذب کرد و در آستانه تبدیل شدن به یک یونیکورن قرار گرفت.
این دادهها نشان میدهد که امارات با موفقیت یک «چاه گرانشی سرمایهگذاری خطرپذیر» ایجاد کرده است. این اکوسیستم قدرتمند، سرمایه، استعداد و استارتاپهای آیندهدار را از سراسر جهان، به ویژه از خاورمیانه، آفریقا و جنوب آسیا، به سوی خود جذب میکند. ترکیبی از حمایت دولتی، زیرساختهای کلاس جهانی، دسترسی به سرمایه و موقعیت استراتژیک، یک چرخه خودتقویتشونده ایجاد کرده که رقابت با آن برای سایر هابهای منطقهای دشوار است.
این «چاه گرانشی» تأثیر مستقیم و مخربی بر اکوسیستم استارتاپی ایران دارد. این وضعیت، «فرار مغزها» و خروج متخصصان ماهر فناوری از کشور را تشدید میکند و جذب سرمایه بینالمللی را برای استارتاپهای ایرانی تقریباً غیرممکن میسازد.
یک بنیانگذار ایرانی با یک ایده جهانی با انتخابی دشوار روبروست: ماندن در یک اقتصاد تحریمزده و تورمی با منابع مالی محدود، یا مهاجرت به هابی مانند دبی که در آن به شبکهای جهانی از سرمایهگذاران با تریلیونها دلار سرمایه دسترسی دارد. داستانهای موفقیت Expand North Star به عنوان تبلیغات قدرتمندی برای گزینه دوم عمل میکنند و این بدان معناست که موفقیت امارات، تا حدی بر پایه سرمایه انسانی و فکری است که کشورهایی مانند ایران را ترک میکنند.

۵G وارد عصر صنعتی شد؛ اپراتورها به ارائهدهندگان راهحل تبدیل میشوند
گفتمان پیرامون 5G در جیتکس ۲۰۲۵ از بحث صرف بر سر سرعت برای مصرفکننده، به سمت کاربردهای صنعتی و سازمانی تکامل یافته است. شرکتها نشان دادند که 5G دیگر یک ارتقای تدریجی نیست، بلکه زیرساخت عصبی برای صنعت، سیستمهای خودران و اقتصادهای مبتنی بر هوش مصنوعی است.
-
برش شبکه (Network Slicing): شرکت e& به عنوان اولین اپراتور منطقه، سرویس تجاری برش شبکه 5G را راهاندازی کرد. این فناوری با ایجاد «خطوط ویژه در بزرگراه داده»، پهنای باند تضمینشده و تأخیر بسیار کم را برای عملیاتهای حیاتی مانند خدمات اورژانس، لجستیک بنادر و رباتیک صنعتی فراهم میکند.
-
شبکههای خصوصی: e& یک شبکه تاکتیکی «5G-in-a-Box» را به نمایش گذاشت که تیمهای واکنش اضطراری میتوانند آن را در عرض چند دقیقه در مناطق بحرانزده راهاندازی کنند. همچنین، قرارداد چندسالهای میان اریکسون و e& برای نوسازی شبکه هسته 5G به منظور پشتیبانی از اینترنت اشیاء حیاتی و بازیهای فراگیر منعقد شد.
-
اینترنت اشیاء صنعتی (IIoT): کوالکام پلتفرمهای Dragonwing خود را برای دروازههای هوش مصنوعی صنعتی به نمایش گذاشت که امکان نظارت لحظهای بر داراییها، نگهداری پیشبینیکننده و ایمنی کارگران را در بخشهایی مانند انرژی و حملونقل فراهم میکند.
-
5G-Advanced (5.5G): شرکت ZTE با نمایش مودم پرچمدار 5G-A خود که به سرعت ۱۹ گیگابیت بر ثانیه دست مییابد، گام بعدی در تکامل 5G را به تصویر کشید.
این نمایشها ثابت میکنند که ارزش واقعی 5G نه در فروش اتصال، بلکه در خدمات تخصصی است که بر بستر آن ساخته میشود. شرکتها در حال حرکت به بالای زنجیره ارزش هستند و از تأمینکننده صرف اتصال به ارائهدهنده راهحلهای یکپارچه برای صنایع خاص تبدیل میشوند. این یک مدل کسبوکار بسیار سودآورتر از رقابت بر سر بستههای اینترنت مصرفی است و نشان میدهد که مزایای اقتصادی 5G به کسانی خواهد رسید که بر لایههای پیچیده نرمافزار، هوش مصنوعی و یکپارچهسازی خدمات مسلط شوند.

جاده پرسرعت به بنبست فیلترینگ؛ سرنوشت ۵G ایرانی
راهاندازی 5G در ایران داستانی از یک تناقض بنیادین است. این فناوری که اولین بار در اواخر سال ۱۳۹۹ توسط ایرانسل در تهران معرفی شد، با وجود گذشت چندین سال، همچنان در مرحلهای ابتدایی باقی مانده است. تا اوایل سال ۱۴۰۴، اپراتورها تنها چند هزار سایت 5G را عمدتاً در کلانشهرها مانند تهران، مشهد و اصفهان راهاندازی کردهاند و پوشش آن همچنان پراکنده و دور از دسترس عموم است.
چالشهای پیش روی 5G در ایران چندلایه و عمیق هستند:
-
هزینههای زیرساختی و تحریمها: هزینه سنگین تجهیزات 5G (آنتنها، فیبر نوری) یک مانع بزرگ است. تحریمهای بینالمللی نیز دسترسی به سختافزارها و نرمافزارهای حیاتی از فروشندگان پیشرو جهانی را به شدت محدود کرده است.
-
عدم سازگاری دستگاهها: تا مدتها، قابلیت 5G در گوشیهای هوشمند برندهای بزرگی مانند سامسونگ برای بازار ایران غیرفعال بود و شبکه را برای بسیاری از کاربران بیفایده میکرد.
-
مسائل رگولاتوری و فرکانس: فرآیند تخصیص باندهای فرکانسی لازم، پیچیده و تابع مقررات بینالمللی (ITU) است که با توجه به وضعیت سیاسی ایران، میتواند با دشواریهایی همراه باشد.
-
ناتمام ماندن نسلهای قبلی: در بسیاری از مناطق کشور هنوز دسترسی به اینترنت 4G یا 4.5G پایدار نیست. این امر جهش به 5G را زودهنگام جلوه میدهد و شکاف دیجیتال میان مناطق شهری و روستایی را عمیقتر میکند.
این شرایط، «پارادوکس یک جاده پرسرعت به یک باغ محصور» را ایجاد کرده است. دولت 5G را به عنوان نمادی از پیشرفت فناوری ترویج میکند، اما کاربرد آن به دلیل فیلترینگ گسترده اینترنت فلج شده است. چه سودی در اتصال ۱ گیگابیت بر ثانیهای وجود دارد، وقتی خدمات اصلی جهانی که به چنین سرعتی نیاز دارند (استریم با کیفیت بالا، بازیهای ابری، ابزارهای همکاری تیمی) مسدود هستند؟ کاربران مجبورند ترافیک خود را از طریق VPNها هدایت کنند که این کار مزایای سرعت و تأخیر کم 5G را از بین میبرد. این امر باعث شده است که 5G در ایران بیشتر یک بیانیه سیاسی باشد تا یک توانمندساز اقتصادی برای شهروندان و کسبوکارها.

اکوسیستم فناوری ایران؛ درخشان اما شکننده
بازار فناوری ایران تصویری از تناقضات عمیق است. بر اساس شاخص جهانی نوآوری (GII)، ایران با رتبهای میانی (بین ۶۲ تا ۶۴) دارای نقاط قوت و ضعف برجستهای است. نقاط قوت آن در «سرمایه انسانی و پژوهش» و «خروجیهای دانش و فناوری» نهفته است. در مقابل، نقاط ضعف حیاتی آن در «نهادها»، «زیرساختها» و «پیچیدگی بازار» قرار دارد.
این اکوسیستم از یک سو دارای سرمایه انسانی عظیمی از جوانان تحصیلکرده، برنامههای دانشگاهی قوی در حوزه STEM و خروجی بالای مقالات علمی است. اما از سوی دیگر، با زیرساختهای ضعیف ICT، اینترنت ناپایدار، عدم دسترسی به منابع مالی بینالمللی و یک محیط رگولاتوری چالشبرانگیز دست و پنجه نرم میکند. تحریمها عامل اصلی این ضعفها هستند که دسترسی به سختافزار، نرمافزار، زیرساختهای ابری (مانند AWS/GCP) و سرمایهگذاری خارجی را محدود کرده و به فرار مغزها دامن زدهاند.
در پاسخ به این فشارها، ایران به سمت «نبوغ اجباری» یا «حاکمیت فناورانه» حرکت کرده است. این رویکرد منجر به توسعه راهحلهای بومی مانند مزارع پردازندههای گرافیکی داخلی، پلتفرمهای ملی هوش مصنوعی و مدلهای پردازش زبان طبیعی فارسی شده است.
این وضعیت، اکوسیستمی «درخشان اما شکننده» را به وجود آورده است. ایران دارای سرمایه فکری سطح بالایی است که قادر به انجام کارهای پیچیده است، اما این استعداد بر پایهای شکننده و توسعهنیافته از زیرساخت و سرمایه قرار گرفته است. یک پژوهشگر هوش مصنوعی درخشان ایرانی نمیتواند به پتانسیل کامل خود دست یابد، اگر به GPUهای پیشرفته و مجموعه دادههای بزرگ برای آموزش مدلهای خود دسترسی نداشته باشد. این امر یک وضعیت دائمی از «کمکاری» ایجاد میکند که در آن، پتانسیلها بسیار فراتر از خروجیهای واقعی است.
در عین حال، تلاش برای خودکفایی فناورانه، یک شمشیر دولبه است. این رویکرد که از سر ناچاری متولد شده، تابآوری و نوآوری محلی را تقویت میکند. اما در عین حال، این خطر را به همراه دارد که فناوریهای منزوی و غیراستانداردی ایجاد شوند که قادر به رقابت در صحنه جهانی نیستند و در نهایت انزوای فناورانه کشور را عمیقتر میکنند.
این گزارش دوگانگی عمیقی را به تصویر کشید: از یک سو «مدل جیتکس» که مبتنی بر یکپارچگی جهانی، سرمایه فراوان و شتاب بیوقفه است و از سوی دیگر «مدل ایران» که بر پایه انزوا، هدایت دولتی و تمرکز بر «حاکمیت فناورانه» شکل گرفته است. در حالی که مدل اول به سرعت در حال پیشرفت است، مدل دوم در حال ساختن اکوسیستمی تابآور اما بالقوه عقبمانده است. آینده فناورانه ایران از پیش تعیینشده نیست. با وجود چالشهای عظیم، سرمایه انسانی قابل توجه آن همچنان یک دارایی قدرتمند باقی مانده است.
۲۲۷۲۲۷