روایت یک سرقت عجیب در درمانگاه تهران | اقتصاد فارسی

روایت یک سرقت عجیب در درمانگاه تهران
×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

سرخط اخبار اقتصادی

امروز : یکشنبه, ۲۹ تیر , ۱۴۰۴  .::.   برابر با : Sunday, 20 July , 2025  .::.  اخبار منتشر شده : 32 خبر
روایت یک سرقت عجیب در درمانگاه تهران

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از همشهری، پسری جوان که نیروی خدماتی یک درمانگاه خصوصی بود، وسوسه سرقت طلاهای یک بیمار به جانش افتاد و نقشه هولناکی کشید اما دوربین های مداربسته اسرار این سرقت عجیب را فاش کرد.

چند روز قبل گزارش یک سرقت در درمانگاهی واقع در شمال تهران به پلیس اعلام شد. عامل این سرقت کسی جز نیروی خدمانی درمانگاه نبود که علاوه بر سرقت طلاهای بیمار، در امور پزشکی نیز مداخله کرده بود. وقتی ماموران در درمانگاه حاضر شدند، دختر جوان گفت: یکی از کارکنان بیمارستان با تزریق داروی بیهوشی، ‌مرا تا پرتگاه مرگ پیش برد تا گوشواره هایش را سرقت کنم. او توضیح داد: سرگیجه شدیدی داشتم و حالم اصلا خوب نبود. 

به همین دلیل راهی درمانگاهی در شمال تهران شدم تا سرم بزنم. قبل از رفتن به مادرم نیز پیامکی فرستادم اما به قدری حالم بد بود که پس از تزریق سرم، بیهوش شدم. چشمانم را که باز کردم، داخل خانه بودم و خانواده ام نیز نگران وضعیتم شده بودند. از سوی دیگر متوجه شدم که گوشواره هایم به سرقت رفته است. 

به همراه مادرم به درمانگاه رفتیم و در آنجا اتفاق عجیبی افتاد؛ فردی که کار تزریقات سرم برای من انجام داده بود می گفت گوشواره هایم را روی زمین پیدا کرده و تحویل سرپرستار بخش داده است. اما دوربین های مداربسته که بازبینی شد، نشان داد که آن شخص، داخل سرم من داروی بیهوشی تزریق کرده و پس از آنکه من بیهوش شدم، گوشواره هایم را به سرقت برده است.

در این شرایط، ‌سارق نیز دستگیر شد و در بازجویی ها به سرقت و دخالت در امور پزشکی اعتراف کرد. تحقیقات از او زیر نظر قاضی امیر محمد کوزه گران بازپرس شعبه نهم دادسرای جرایم پزشکی ادامه دارد.

آرزویم این بود که پزشک شوم

متهم این پرونده ۲۸ ساله است. او می گوید که تا به حال پایش به اداره پلیس باز نشده اما به خاطر یک اشتباه، تبدیل به سارق شده است.

انگیزه ات از سرقت چه بود؟

با دیدن گوشواره های دختر جوان که به نظر سنگین بود، ‌عقل از سرم پرید چون مدت ها بود که دچار مشکلات مالی شده بودم. صاحب خانه جوابمان کرده بود و برای اجاره یک خانه بهتر، نیاز به پول داشتم.

متاهلی؟

نه. با مادرم زندگی می کنم. دلم می خواست خانه خوبی اجاره کنم. اجاره ها خیلی بالا رفته است. در یک لحظه وسوسه سرقت به جانم افتاد اما ای کاش مرتکب چنین اشتباهی نمی شدم و با آبرویم بازی نمی کردم.

اما نه تنها مرتکب سرقت شده ای بلکه در امور پزشکی هم دخالت کردی؟

من به عنوان نیروی خدماتی در درمانگاه استخدام شدم اما در این ۳ سال، تزریقات هم یاد گرفتم. هرچند به علم پزشکی علاقه شدیدی دارم و همیشه دلم می خواست دکترعمومی یا داخلی شوم اما مشکلات مالی اجازه نداد تا درسم را ادامه بدهم.

به دختر جوان داروی بیهوشی تزریق کردی تا نقشه سرقت را اجرا کنی، نترسیدی جانش را از دست بدهد؟

حواسم بود که دوز دارو را بالا نبرم اما خب خدا رحم کرد که مشکلی برایش پیش نیامد در غیراینصورت تبدیل به قاتل هم می شدم. راستش اصلا فکرش را هم نمی کرد ماجرا لو برود. با خود گفتم شاکی تصور می کند گوشواره هایش در خیابان افتاده است اما آنها به بیمارستان برگشتند و از من شکایت کردند.

چند نفر را با این شگرد بیهوش کردی و طلاهایشان را به سرقت بردی؟

متهم ابتدا سکوت می کند و بعد درحالیکه دستپاچه شده می گوید: باور کنید من سارق سریالی نیستم!

 

  • دیدگاه های ارسال شده شما، پس از بررسی توسط تیم اقتصاد فارسی منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی توهین، افترا و یا خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشد منتشر نخواهد شد.
  • لازم به یادآوری است که آی پی شخص نظر دهنده ثبت می شود و کلیه مسئولیت های حقوقی نظرات بر عهده شخص نظر بوده و قابل پیگیری قضایی می باشد که در صورت هر گونه شکایت مسئولیت بر عهده شخص نظر دهنده خواهد بود.
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.