چرخش در راهبرد امنیت ملی ترامپ؛ بازگشت آمریکا به سیاست قدرت‌محور | اقتصاد فارسی

چرخش در راهبرد امنیت ملی ترامپ؛ بازگشت آمریکا به سیاست قدرت‌محور | اقتصاد فارسی
×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

سرخط اخبار اقتصادی

افزونه جلالی را نصب کنید.  .::.   برابر با : Saturday, 6 December , 2025  .::.  اخبار منتشر شده : 106 خبر
چرخش در راهبرد امنیت ملی ترامپ؛ بازگشت آمریکا به سیاست قدرت‌محور

به گزارش اقتصادآنلاین، انتشار راهبرد امنیت ملی آمریکا در دولت ترامپ واکنش‌های زیادی را در این کشور برانگیخته است. 

هفته‌نامه اکونومیست در گزارشی تحلیلی به این راهبرد جدید پرداخت و نوشت:

 ممکن است تصور کنید که در جهانِ ترامپ، یک راهبرد امنیت ملی جدید (NSS) چندان اهمیتی نداشته باشد. جان بولتون، مشاور امنیت ملی در دوره نخست ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، بار‌ها اظهار تأسف کرده است که رئیسش اساساً هیچ راهبردی نداشت. به گفته او، رئیس‌جمهور بر اساس غریزه عمل می‌کرد و بدون آنکه گرفتار جلسات توجیهی متعدد شود. او از یک روز به روز دیگر، در جهت‌های متضاد تغییر مسیر می‌داد.

با وجود این، راهبرد جدید دارای اهمیت است. این سند که به شکلی عجیب، نیمه‌شب چهارم/پنجم دسامبر منتشر شد، توسط نظامیان، دیپلمات‌ها و مشاوران در آمریکا و سراسر جهان با دقت مطالعه خواهد شد. راهبرد جدید تازه‌ترین و جامع‌ترین تبیین از معنای «اول آمریکا» در سیاست خارجی است. این سند، چارچوب بازنگریِ به‌زودی منتشرشونده درباره توان نظامی را تعیین می‌کند و اولویت‌ها را برای همه کسانی مشخص می‌سازد که در پی تفسیر خواسته‌های رئیس‌جمهور هستند؛ و برای بسیاری از خوانندگان، این سند عمیقاً نگران‌کننده خواهد بود.

دگرگونی در فلسفه سیاست خارجی آمریکا

راهبرد جدید، در بیشتر بخش‌ها، بینش چند دهه گذشته را که می‌گفت مجموعه‌ای مشترک از ارزش‌ها، پایه اتحاد‌های آمریکا هستند، رد می‌کند. این سند اعلام می‌کند که «بر ایدئولوژی سنتی یا سیاسی استوار نیست» بلکه با این اصل هدایت می‌شود که «چه چیزی برای آمریکا کارآمد است». در مقابل، مفهومی را می‌پذیرد که آن را «واقع‌گرایی انعطاف‌پذیر» می‌نامد. به این معنا که «عمل‌گرایانه بدون آنکه عمل‌گرا باشد، واقع‌بینانه بدون آنکه واقع‌گرا باشد، اصولی بدون آنکه آرمان‌گرا باشد، قدرتمند بدون آنکه جنگ‌طلب باشد، و محتاط بدون آنکه صلح‌طلب باشد.»

اگر این توصیف شبیه ترکیبی آشفته به نظر می‌رسد، به این دلیل است که واقعاً چنین است. وقتی ارزش‌های روشنی‌بخش که مدت‌ها لنگرگاه سیاست خارجی بوده‌اند کنار گذاشته شوند، «اول آمریکا» به ادعایی عریان از قدرت تبدیل می‌شود که بیش از آنکه به جهان پس از جنگ جهانی دوم شباهت داشته باشد، یادآور قرن نوزدهم است؛ و همین امر به شکل‌گیری سندی انجامیده که مملو از تناقضات است.

تناقض‌ها در نگاه آمریکا به مناطق مختلف جهان

در برخی نقاط جهان، به‌ویژه در آسیا، ترامپ انتظار دارد کشور‌ها همچون متحدانی مشتاق رفتار کنند. اما در بیشتر مناطق دیگر، آنها باید بی‌سروصدا تسلیم اراده اقتصادی و نظامی آمریکا شوند. در بخشی از سند، راهبرد امنیت ملی ایده مداخله‌گرایانه تشویق کشور‌ها به «پذیرش تغییرات دموکراتیک یا اجتماعی که با سنت‌ها و تاریخشان هم‌خوان نیست» را رد می‌کند؛ موضعی که مناسب حال روسیه، چین و حکومت‌های پادشاهی خاورمیانه است. با این حال، در اروپا جایی که گفتمان «عظمت دوباره آمریکا» از بیداری‌خواهی، مهاجرت و غلبه ارزش‌های لیبرال نگران است راهبرد امنیت ملی صریحاً اعلام می‌کند که «هدف ما باید کمک به اروپا برای اصلاح مسیر کنونی‌اش باشد.»

وقتی راهبرد امنیت ملی این فرمول را منطقه‌به‌منطقه در جهان به کار می‌گیرد، پیامد‌های کامل این دگرگونی کم‌کم آشکار می‌شود.

آمریکای لاتین؛ بازگشت دکترین مونرو با رنگ‌وبوی ترامپ

هیچ‌جا این تغییر به اندازه بخش مربوط به نیمکره غربی آشکار نیست. در این بخش آمده است: «می‌خواهیم اطمینان حاصل کنیم که نیمکره غربی به اندازه کافی باثبات و دارای حکمرانی مناسب باقی بماند تا از مهاجرت گسترده به ایالات متحده جلوگیری شود.» دولت‌های قاره آمریکا برای کنترل مهاجرت و مهار جریان مواد مخدر به خدمت گرفته خواهند شد. انتظار می‌رود آنها کنترل دارایی‌ها، منابع و موقعیت‌های راهبردی کلیدی را به آمریکا واگذار کنند، یا دست‌کم حق وتوی آمریکا بر مالکیت «قدرت‌های خارجی خصمانه» را بپذیرند هشداری آشکار برای رد سرمایه‌گذاری‌های چینی که دسترسی به بنادر یا دارایی‌هایی همچون کانال پاناما را فراهم می‌کند. راهبرد هشدار می‌دهد که هرجا اجرای قانون نتواند قاچاق مواد مخدر را متوقف کند، آمریکا از نیرو‌های نظامی استفاده خواهد کرد.

این حق مداخله‌جویانه گسترده، «متمم ترامپ» بر دکترین مونرو نام گرفته است. این نام‌گذاری ادای احترام عمدی به «متمم روزولت» است؛ ادعای رئیس‌جمهور تئودور روزولت در سال ۱۹۰۴ مبنی بر حق اجرای پلیسی در نیمکره غربی.

بازخوانی مداخلات گذشته آمریکا در منطقه

به‌نظر می‌رسد همه این موارد یادآور خشم‌برانگیز مداخلات متکبّرانه آمریکا در منطقه طی قرن بیستم باشد؛ از تهاجم‌ها و محاصره‌های نظامی گرفته تا کودتا‌های مورد حمایت سیا یا توافق‌های امنیتی‌ای که در دوران جنگ سرد باعث شد آمریکا به تجهیز و آموزش حکومت‌های خودکامه‌ای بپردازد که مرتکب قتل‌های فراقضایی و شکنجه بودند. با اشاره به مشروط‌کردن کمک‌ها و تجارت به همکاری دولت‌های آمریکای لاتین، راهبرد امنیت ملی نشان می‌دهد که باور دارد نارضایتی‌ها مانع از تبعیت مردم آمریکای لاتین نخواهد شد.

در مقابل، در آسیا، متحدان با ترکیبی از آسودگی کوتاه‌مدت و نگرانی بلندمدت، راهبرد امنیت ملی را خواهند خواند. بخش‌های مربوط به تایوان می‌توانست بسیار بدتر باشد. سناریوی کابوس‌وار برای متحدانی همچون ژاپن، فیلیپین و کره‌جنوبی آن بود که راهبرد امنیت ملی اعلام کند سرنوشت این جزیره با حکومت دموکراتیک، یک «منافع حیاتی» برای آمریکا نیست.

تایوان؛ خط قرمز واشنگتن، اما بدون تأکید بر دموکراسی

در عوض، این سند موضع آمریکا را تکرار می‌کند که «هیچ‌گونه تغییر یکجانبه در وضعیت موجود در تنگه تایوان را حمایت نمی‌کند.» درست است که هیچ اشاره‌ای به اهمیت تایوان به‌عنوان یک دموکراسی دوستدار غرب که مردمش به‌طور گسترده با حاکمیت چین مخالف‌اند، دیده نمی‌شود. اما این راهبرد استدلالی کاملاً واقع‌گرایانه درباره اهمیت تایوان به‌عنوان نقطه‌ای مناسب در «زنجیره اول جزایر» ارائه می‌دهد؛ زنجیره‌ای که از ژاپن آغاز می‌شود و از طریق تایوان تا فیلیپین امتداد می‌یابد و نیروی دریایی و هوایی چین را در محدوده‌ای محصور می‌کند. افزون بر این، راهبرد به جایگاه تایوان به‌عنوان بزرگ‌ترین منبع تولید نیمه‌رسانا‌های پیشرفته اشاره می‌کند.

بر این اساس، آمریکا نیرو‌هایی را حفظ خواهد کرد که توان بازدارندگی در برابر هر تلاشی برای تسلط بر تایوان یا کنترل مسیر‌های دریایی اطراف آن جزیره، یا در دریای جنوبی چین را داشته باشند. متحدان آسیایی نیز باید هزینه‌های دفاعی خود را به‌طور چشمگیری افزایش دهند و دسترسی بیشتری به بنادر و پایگاه‌هایشان در اختیار آمریکا قرار دهند. به بیان دیگر، این راهبرد از کشور‌های آسیایی می‌خواهد با کمک به آمریکا برای مهار جاه‌طلبی‌های چین در منطقه هند-آرام، خطر خشم پکن را بپذیرند. با این حال، حتی یک کلمه انتقاد از جاه‌طلبی‌های توسعه‌طلبانه چین (یا روسیه) یا تلاش آنها برای براندازی نظم حقوقی و چندجانبه پس از ۱۹۴۵ در این سند دیده نمی‌شود.

حمله صریح راهبرد به اروپا و آینده هویتی آن

راهبرد امنیت ملی تندترین انتقادات خود را برای اروپا کنار گذاشته است. در این سند آمده است که جهان قدیم درگیر بحرانی عمیق است، بحرانی که بیش از آنکه ناشی از افول اقتصادی یا ضعف نظامی باشد، ناشی از از دست رفتن هویت ملی است؛ امری که به «چشم‌اندازی آشکار از محو تمدنی» منجر شده است.

با هشدار اینکه «کاملاً محتمل است که در چند دهه آینده، برخی اعضای ناتو اکثریتی غیراروپایی پیدا کنند»، راهبرد امنیت ملی می‌افزاید «این یک پرسش باز است که آیا آنها جایگاه خود در جهان، یا اتحادشان با آمریکا را همان‌گونه خواهند دید که امضاکنندگان منشور ناتو می‌دیدند؟» به بیان دیگر، مهاجران ارزش‌های جوامعی را که به آنها مهاجرت می‌کنند، فاسد خواهند کرد ادعایی تکان‌دهنده از سوی کشوری که خود بر پایه مهاجرت بنا شده است.

نسخه‌نویسی ایدئولوژیک برای اروپا و تقویت راست پوپولیست

توصیه‌های راهبرد امنیت ملی برای اروپا از همین تأکید بر ملی‌گرایی یهودی-مسیحی سرچشمه می‌گیرد. این سند خواستار «جشن‌های بی‌پرده از شخصیت و تاریخ هر ملت اروپایی» است و از احیایی حمایت می‌کند که «احزاب میهن‌دوست اروپایی» آن را ترویج می‌کنند. اشاره‌ای روشن به راست پوپولیست، از جمله حزب تجمع ملی در فرانسه، رفورم یو‌کی در بریتانیا و آلترناتیو برای آلمان؛ احزابی که معاون رئیس‌جمهور، جی. دی. ونس، اوایل امسال هنگام سخنرانی در همایشی در مونیخ از آنها استقبال کرد. اگر این برنامه دولت ترامپ باشد، دولت‌های میانه‌روی اروپا که این احزاب را تهدیدی جدی می‌دانند چگونه باید آمریکا را یک متحد به‌حساب آورند؟

هنگامی که راهبرد امنیت ملی همین منطق را درباره اوکراین به‌کار می‌گیرد، به نتایجی ویرانگر می‌رسد. با این ادعا که اکثر اروپایی‌ها خواهان صلح‌اند حتی اگر به معنای تسلیم در برابر ولادیمیر پوتین باشد، و با این فرض که دولت‌هایشان مانع تحقق این خواسته هستند، این راهبرد خواستار پایان سریع جنگ برای جلوگیری از تشدید تنش‌ها می‌شود. سند می‌گوید آمریکا باید احساس تهدید از سوی روسیه را در اروپا کاهش دهد و هشدار می‌دهد که ناتو نمی‌تواند «ائتلافی باشد که بدون توقف گسترش یابد». نکته نگران‌کننده این است که هیچ اشاره‌ای به تجاوزات و خصومت‌های مکرر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، در آن نیست. برای بخش بزرگی از اروپا، چنین سیاستی از جنس دلجویی، تنها زمینه‌ساز درگیری بعدی خواهد بود.

تناقض در ادعای «احترام جهانی» آمریکا

«در هر کاری که انجام می‌دهیم، آمریکا را در اولویت قرار می‌دهیم.» این جمله آغازین نامه ترامپ به مردم آمریکا در ابتدای سند راهبرد امنیت ملی است. اما جمله پیش از آن، که متحدان با اندوه و چین و روسیه با شادمانی آن را خواهند خواند، کاملاً با واقعیت در تضاد است: «آمریکا دوباره قدرتمند و محترم شده است و به همین دلیل، ما در سراسر جهان صلح برقرار می‌کنیم.» افسوس که این ادعا از سوی دولتی مطرح می‌شود که گرچه به‌درستی مورد هراس، کینه و وسواس قرار دارد، اما کمتر از هر دولت آمریکایی در دهه‌های اخیر مورد احترام و اعتماد بوده است.

منبع: اکونومیست

✅ آیا این خبر اقتصادی برای شما مفید بود؟ امتیاز خود را ثبت کنید.
[کل: 0 میانگین: 0]

  • دیدگاه های ارسال شده شما، پس از بررسی توسط تیم اقتصاد فارسی منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی توهین، افترا و یا خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشد منتشر نخواهد شد.
  • لازم به یادآوری است که آی پی شخص نظر دهنده ثبت می شود و کلیه مسئولیت های حقوقی نظرات بر عهده شخص نظر بوده و قابل پیگیری قضایی می باشد که در صورت هر گونه شکایت مسئولیت بر عهده شخص نظر دهنده خواهد بود.
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.