ناظمی اردکانی: احزاب با تربیت نیرو و داشتن برنامه از مردم رای می‌گیرند | اقتصاد فارسی

ناظمی اردکانی: احزاب با تربیت نیرو و داشتن برنامه از مردم رای می‌گیرند | اقتصاد فارسی
×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

سرخط اخبار اقتصادی

افزونه جلالی را نصب کنید.  .::.   برابر با : Wednesday, 15 October , 2025  .::.  اخبار منتشر شده : 49 خبر
ناظمی اردکانی: احزاب با تربیت نیرو و داشتن برنامه از مردم رای می‌گیرند

خبرگزاری مهر – گروه سیاست؛ در شرایط کنونی کشور، یکی از چالش‌های بنیادین عرصه سیاست را می‌توان در ضعف تحزب و نبود ساختارهای منسجم حزبی جست‌وجو کرد. در حالی‌که در بسیاری از نظام‌های سیاسی پیشرفته، احزاب نقش ستون فقرات حکمرانی و اداره کشور را ایفا می‌کنند، در ایران هنوز تحزب به‌صورت کامل نهادینه نشده است. نتیجه این وضعیت، فقدان رقابت برنامه‌محور، شخص‌محور شدن انتخابات، و نبود جریان‌های پایدار سیاسی است که بتوانند به‌صورت مستمر نیرو تربیت کرده و برنامه ارائه دهند. احزاب در ذات خود، نهادهایی برای سازمان‌دهی نیروهای سیاسی، تولید اندیشه و برنامه، و تربیت مدیران آینده کشور هستند. کارکردهای آن‌ها تنها به مشارکت در انتخابات محدود نمی‌شود با این حال، در فضای سیاسی امروز، فاصله قابل‌توجهی میان وضعیت موجود و جایگاه مطلوب احزاب دیده می‌شود. بسیاری از ائتلاف‌های سیاسی به‌جای تکیه بر برنامه و کادرسازی، بر محور چهره‌ها و شعارهای کوتاه‌مدت شکل می‌گیرند و پس از انتخابات نیز انسجام خود را از دست می‌دهند. در نتیجه، چرخه‌ای از ائتلاف‌های موقت و واگرایی سیاسی شکل گرفته که مانع از نهادینه شدن تحزب واقعی شده است. در چنین بستری، بازاندیشی در مفهوم و کارکرد احزاب، و توجه جدی به فرآیند تربیت نیرو و کادرسازی درون‌حزبی ضرورتی انکارناپذیر است. احزاب قدرتمند باید بتوانند با اتکا به آموزش، برنامه‌ریزی و رقابت سالم، نیروهای کارآمدی را برای اداره کشور در سطوح مختلف پرورش دهند؛ نیروهایی که نه بر اساس رابطه یا شهرت، بلکه بر مبنای تخصص، تعهد و شناخت برنامه‌ها به عرصه سیاست وارد شوند. در همین رابطه با محمد ناظمی اردکانی دبیرکل جامعه اسلامی مدیران گفتگوی داشتیم و به موضوع جایگاه احزاب در ساختار سیاسی کشور، کارکردهای اساسی آن‌ها در عرصه اداره و توسعه کشور، و اهمیت کادرسازی به‌عنوان رکن اصلی پویایی و کارآمدی نظام حزبی، پرداختیم. در ادامه بخوانید:

برای شروع لطفاً مروری بر کارکرد احزاب داشته باشید و به موضوع کادرسازی و تربیت نیروی سیاسی اشاره بفرمائید.

ضعف اساسی امروز ما در اداره کشور، به عدم تحزب‌گرایی و به عبارتی، بی‌توجهی به جایگاه احزاب در نظام سیاسی بازمی‌گردد. این مسئله موجب شده است که رقابت سیاسی در کشور تضعیف یا در مواردی از بین برود. کارکرد احزاب را می‌توان در چهار محور اصلی تبیین کرد: نخست، احزاب دارای برنامه هستند؛ برنامه‌هایی برای اداره کشور در سه سطح کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت که نقشه راه فعالیت سیاسی و مدیریتی آنان را مشخص می‌کند. دوم، احزاب برای اجرای این برنامه‌ها به کادرسازی می‌پردازند؛ یعنی نیروهای متخصص و کارآمدی را تربیت و آماده می‌سازند تا بتوانند در موقعیت‌های اجرایی و مدیریتی، برنامه‌های مصوب حزب را عملی کنند. سوم، احزاب عرصه رقابت سیاسی را دنبال می‌کنند؛ بدین معنا که در صحنه سیاست کشور و در انتخابات‌های مختلف حضور فعال دارند و با ارائه برنامه‌های خود و معرفی نیروهای توانمند، با سایر احزاب به رقابت می‌پردازند. چهارم، احزاب برای کسب آرای حداکثری و پیروزی در انتخابات تلاش می‌کنند؛ به این صورت که برنامه‌ها و کادر اجرایی خود را به مردم معرفی می‌کنند تا رأی‌دهندگان با آگاهی از برنامه‌ها و شایستگی افراد، به آن‌ها اعتماد کرده و رأی دهند. به عنوان نمونه، در انتخابات مجلس شورای اسلامی، یک حزب توانمند برای تمامی حوزه‌های انتخابیه، نامزدهای خود را معرفی می‌کند. این نامزدها با تکیه بر برنامه‌های روشن حزب برای اداره کشور، تلاش می‌کنند تا اعتماد و آرای مردم را جلب نمایند.

ناظمی اردکانی: احزاب با تربیت نیرو و داشتن برنامه از مردم رای می‌گیرند

همچنین در انتخابات ریاست‌جمهوری، نامزد معرفی‌شده از سوی یک حزب قدرتمند، با ارائه برنامه‌های جامع خود برای اداره کشور وارد عرصه رقابت می‌شود. در برخی کشورها، این نامزد حتی پیشاپیش معاون اول و برخی اعضای کلیدی کابینه خود — از جمله وزیر امور خارجه یا وزیر اقتصاد — را نیز معرفی می‌کند تا نشان دهد که تیمی کارآمد و برنامه‌ای منسجم برای اداره کشور در اختیار دارد و از این طریق بتواند حمایت و رأی مردم را به دست آورد. در انتخابات شوراهای اسلامی نیز همین منطق حاکم است. شوراهای اسلامی نهادهایی هستند که کارکرد آن‌ها به‌صورت مستقیم با زندگی مردم ارتباط دارد؛ چه در شهرها، چه در روستاها و چه در کلان‌شهرها. در اردیبهشت‌ماه سال آینده نیز انتخابات شوراهای اسلامی در سراسر کشور برگزار خواهد شد. بدیهی است هر حزبی، افرادی را که برای اداره شهر یا روستا برنامه دارند و از توانایی و کارآمدی لازم برای انجام وظایف شورایی برخوردارند، معرفی می‌کند. مردم نیز با توجه به این برنامه‌ها و شایستگی افراد، به آنان رأی می‌دهند و در صورت پیروزی، منتخبین در شوراها مستقر می‌شوند تا وظایف خود را در زمینه‌های مختلف از جمله عمران، توسعه و مدیریت شهری و روستایی انجام دهند.

ساز و کار احزاب برای تربیت نیرو و ورود به عرصه رقابت‌های انتخاباتی را مرور کنید. چطور این فرآیند موجب پیروزی در انتخابات می‌شود؟

در احزابی که به‌صورت صحیح و اصولی تشکیل می‌شوند و جایگاه واقعی خود را در ساختار سیاسی کشور پیدا می‌کنند، انتخابات درونی نیز وجود دارد. در این احزاب، رقابت داخلی میان اعضا جریان دارد. مطابق اساسنامه هر حزب، انتخابات شورای مرکزی برگزار می‌شود و اعضای منتخب، با رأی‌گیری درون‌حزبی، دبیرکل را برمی‌گزینند. دبیرکل وظیفه هدایت و اداره حزب را بر عهده دارد. به طور معمول، در هر حزب دفتر سیاسی وجود دارد که مسئول تحلیل مسائل کشور و بررسی موضوعات مبتلابه جامعه از ابعاد مختلف است. این دفتر ضمن تحلیل چالش‌ها، نقاط قوت و ضعف اداره کشور را بررسی کرده و نتایج آن را در اختیار سایر بخش‌های حزب قرار می‌دهد. همچنین کمیته آموزش یکی از ارکان اصلی هر حزب است. وظیفه این کمیته، کادرسازی و تربیت نیروهای توانمند است؛ به‌گونه‌ای که اعضای حزب در دوره‌های آموزشی شرکت کرده و مهارت‌های لازم برای ایفای نقش مؤثر در عرصه‌های مدیریتی و اجرایی را فراگیرند. این آموزش‌ها مبتنی بر تحلیل‌های دفتر سیاسی و شناخت فرصت‌ها و چالش‌های کشور انجام می‌شود تا اعضا در صورت پیروزی در انتخابات، بتوانند وظایف خود را به‌صورت کارآمد انجام دهند.

علاوه بر این، کمیته رسانه در هر حزب وظیفه دارد مواضع رسمی حزب را اعلام و منتشر کند. از طریق این کمیته، حزب می‌تواند دیدگاه‌های خود را به اطلاع افکار عمومی برساند و همچنین با معرفی اهداف و برنامه‌هایش، زمینه جذب نیروهای مستعد و کارآمد را فراهم سازد. به‌صورت متعارف، در ساختار سازمانی احزاب، کمیته تشکیلات، روش‌ها و جذب نیز وجود دارد که مأمور گسترش تشکیلات حزب، سازماندهی اعضا و جذب نیروهای جدید است تا پویایی و استمرار فعالیت حزبی حفظ شود. ببینید، اگر ما از احزاب توانمند و قدرتمند برخوردار باشیم، وضعیت اداره کشور به‌مراتب منسجم‌تر و کارآمدتر خواهد بود. در نظام‌های سیاسی موفق جهان، معمولاً دو یا چند حزب قدرتمند وجود دارند که در فضای رقابت سالم سیاسی با یکدیگر فعالیت می‌کنند. در چنین شرایطی، هنگامی که این ساختار حزبی شکل گیرد، ما در مجلس شورای اسلامی شاهد حضور نمایندگانی همسو خواهیم بود که در یک جهت و با اهداف مشترک، برنامه‌های توسعه کشور را دنبال می‌کنند. چنانچه در مسیر اداره کشور، ضعف‌ها یا تهدیدهایی به وجود آید، این نمایندگان هم‌جهت و هم‌فکر که در درون حزب آموزش دیده و در فرآیند کادرسازی پرورش یافته‌اند، با هماهنگی و انسجام بیشتری به حل آن مشکلات خواهند پرداخت.

چه آموزشی می‌تواند محور کار احزاب در تربیت نیرو باشد تا بتواند از مسیر آن به همگرایی کشور منجر شود.

در بسیاری از کشورها، پارلمان‌ها به دو سطح ملی و محلی تقسیم می‌شوند. به‌عنوان مثال، برخی مجالس محلی مأمور رسیدگی به مسائل و فرصت‌های بومی هستند، در حالی که مجالس ملی یا مجالس سنا، سیاست‌ها و اهداف کلان کشور را پیگیری می‌کنند. در انتخابات ریاست‌جمهوری نیز اگر رئیس‌جمهور و اعضای دولت از درون یک حزب آموزش‌دیده و هماهنگ انتخاب شوند، عملکرد آنان به‌صورت همسو و همگرا خواهد بود. این هماهنگی در شوراهای اسلامی شهر و روستا نیز مصداق دارد. اهمیت موضوع زمانی بیشتر آشکار می‌شود که بدانیم، در صورت پیروزی یک حزب توانمند در انتخابات، آن حزب می‌تواند اکثریت آرا را در مجلس شورای اسلامی به دست آورد، دولت را تشکیل دهد و در شوراهای اسلامی نیز اکثریت را کسب کند. در این حالت، سه رکن اداره کشور — مجلس، دولت و شوراها — در مسیر واحدی حرکت کرده و هم‌افزایی مؤثری میان آن‌ها ایجاد خواهد شد. بسیاری از مشکلات و کندی‌ها در روند توسعه کشور ناشی از ناهمسویی و واگرایی میان این ارکان بوده است. این واگرایی سبب شده ظرفیت‌های فراوان کشور، اعم از ظرفیت‌های طبیعی، منابع ذخیره‌ای و به‌ویژه استعدادهای انسانی، به‌طور کامل مورد بهره‌برداری قرار نگیرد و بخشی از آن‌ها بلااستفاده بماند.

البته جایگاه رهبری در نظام جمهوری اسلامی، جایگاهی متعالی و راهبردی است. طبق قانون اساسی، رهبری سیاست‌های کلان و کلی نظام را تدوین و در مجمع تشخیص مصلحت نظام پیشنهاد و پس از تصویب، ابلاغ می‌کند. این جایگاه و نقش، به شکل بنیادین به همگرایی و انسجام میان ارکان اداره کشور کمک می‌کند و موجب هماهنگی در مسیر تحقق اهداف کلان نظام می‌شود. در کشور ما، نوعی همگرایی و ناهمگرایی هم‌زمان در عرصه سیاسی وجود دارد. در این میان، سیاست‌های کلی نظام می‌تواند نقش بسیار مؤثری در تقویت همگرایی ایفا کند. چنانچه این سیاست‌ها در قالب کادرسازی و آموزش حزبی نهادینه شوند، مسیر تحقق اهداف ملی به‌مراتب روشن‌تر و منسجم‌تر خواهد شد.

برای اینکه احزاب بتوانند نقش واقعی خود را در نظام سیاسی ایفا کنند، چه الزاماتی درون‌حزبی و بیرون‌حزبی لازم است؟

پیش‌تر اشاره کردم که تحزب‌گرایی به‌معنای ایجاد رقابت سیاسی میان بهترین استعدادهاست؛ به این صورت که نخبگان و نیروهای کارآمد در چارچوب یک، دو یا چند حزب قدرتمند گرد هم آیند و با ارائه برنامه‌های مدون، در عرصه سیاست با یکدیگر رقابت کنند. در چنین حالتی، مردم به برنامه‌ها و کادر اجرایی احزاب رأی می‌دهند، نه صرفاً به چهره‌های فردی. اما در کشور ما، رقابت حزبی به معنای واقعی آن وجود ندارد. رقابت‌های سیاسی عمدتاً در قالب ائتلاف‌ها شکل می‌گیرد. برای مثال، احزاب اصولگرا — که ممکن است شامل ۳۰ تا ۴۰ حزب باشند — با یکدیگر ائتلاف می‌کنند. در سوی دیگر، احزاب جریان رقیب یعنی اصلاح‌طلبان نیز به همین شکل ائتلاف‌هایی با ترکیب چند ده حزب تشکیل می‌دهند. در این وضعیت، رقابت سیاسی بیشتر بر نقد وضع موجود متمرکز است. جریان‌های سیاسی معمولاً با طرح انتقاد از وضعیت فعلی و ارائه چهره‌ای جدید از خود، تلاش می‌کنند آرای مردم را جلب کنند. بااین‌حال، تجربه سال‌های گذشته نشان داده است که این ائتلاف‌ها معمولاً فاقد برنامه‌ای منسجم و یا کادر اجرایی مشخص برای اجرای آن برنامه‌ها بوده‌اند؛ در نتیجه، مردم به برنامه و تیم مشخصی رأی نمی‌دهند، بلکه صرفاً به شعارها و وعده‌ها پاسخ می‌دهند.

ناظمی اردکانی: احزاب با تربیت نیرو و داشتن برنامه از مردم رای می‌گیرند

پس از برگزاری انتخابات، در صورتی که یک ائتلاف پیروز شود و قدرت را در اختیار گیرد — چه در مجلس شورای اسلامی، چه در شوراهای اسلامی شهر و روستا، و چه در دولت و ریاست‌جمهوری — به دلیل تفاوت دیدگاه‌ها و عدم انسجام درونی میان احزاب عضو ائتلاف، اغلب امکان تحقق کامل برنامه‌ها و پاسخ‌گویی به مطالبات وجود ندارد. هر حزب عضو ائتلاف، آموزه‌ها و برنامه‌های خاص خود را دارد و هماهنگی لازم میان آن‌ها برقرار نمی‌شود. این موضوع موجب ناهمگرایی در عملکرد و در نتیجه کاهش کارآمدی سیاسی و اجرایی می‌شود. از سوی دیگر، در صورت شکست یک ائتلاف، احزاب عضو آن معمولاً از هم متفرق می‌شوند و هرکدام مسیر جداگانه‌ای را در پیش می‌گیرند تا در آستانه انتخابات بعدی، بار دیگر برای دستیابی به پیروزی، ائتلافی جدید تشکیل دهند. این چرخه تکرارشونده، مانع از شکل‌گیری تحزب واقعی و نهادینه‌شدن رقابت برنامه‌محور در کشور شده است.

یک حزب، در صورتی که در فضایی فعالیت کند که تحزب سیاسی در کشور مورد حمایت قرار گرفته و مشی اداره کشور بر پایه نظام حزبی استوار باشد، می‌تواند نقش مؤثر و تعیین‌کننده‌ای در اداره امور ایفا کند. در چنین شرایطی، این پرسش مطرح می‌شود که کارکرد یک حزب توانمند چیست و برای آنکه این کارکرد هدفمند، مطلوب و مؤثر باشد، چه اقداماتی باید در درون حزب صورت گیرد.

نخست باید توجه داشت که کادرسازی درون‌حزبی در راستای داشتن برنامه معنا پیدا می‌کند. به بیان دیگر، نمی‌توان کادرسازی را جدا از برنامه دانست؛ حزب ابتدا باید برنامه‌ای مشخص و مدون برای اداره کشور در حوزه‌های مختلف داشته باشد و سپس بر اساس آن برنامه، به تربیت نیروهای کارآمد بپردازد. همچنین هنگامی که حزب قصد ورود به رقابت سیاسی را دارد، لازم است هر دو رکن اصلی — یعنی برنامه و کادر آموزش‌دیده — به‌طور هم‌زمان در صحنه حضور پیدا کنند. زیرا تنها در این صورت است که حزب می‌تواند با ارائه برنامه‌ای عملیاتی و معرفی چهره‌های کارآمد، اعتماد و رأی مردم را جلب نماید. در نهایت، حزب برای کسب آرای حداکثری و پیروزی در انتخابات، باید بتواند هم از طریق برنامه‌های دقیق و کاربردی خود، و هم با اتکا به نیروهای توانمند و شناخته‌شده‌اش، نظر مردم را جلب کند.

✅ آیا این خبر اقتصادی برای شما مفید بود؟ امتیاز خود را ثبت کنید.
[کل: 0 میانگین: 0]

  • دیدگاه های ارسال شده شما، پس از بررسی توسط تیم اقتصاد فارسی منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی توهین، افترا و یا خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشد منتشر نخواهد شد.
  • لازم به یادآوری است که آی پی شخص نظر دهنده ثبت می شود و کلیه مسئولیت های حقوقی نظرات بر عهده شخص نظر بوده و قابل پیگیری قضایی می باشد که در صورت هر گونه شکایت مسئولیت بر عهده شخص نظر دهنده خواهد بود.
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.