- نویسنده : اقتصاد آنلاین
- ۲۸ آبان ۱۴۰۴
- کد خبر 134561
- 6 بازدید
- بدون نظر
- پرینت
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از شرق، تهران در آستانه یکی از سختترین دورههای کمآبی خود قرار گرفته؛ در چنین شرایطی، دولت بار دیگر به سراغ ایده پرهزینه انتقال و شیرینسازی آب از خلیج فارس رفته؛ طرحی که بر اساس محاسبات رسمی، میتواند قبض آب ماهانه خانوارهای تهرانی را تا حدود ۸ میلیون تومان برساند و در سناریوهای بدبینانه حتی از این رقم نیز فراتر رود. این برآوردها نشان میدهد نسخهای که برای نجات پایتخت پیچیده شده، خطر طبقاتیشدن دسترسی به آب و فشار سنگین بر اقتصاد خانوار را بههمراه دارد؛ چالشی که شاید خود به اندازه بحران بیآبی، تهدیدکننده باشد.
نوید خیرخواه در روزنامه شرق در گزارشی مفصل به تبعات انتقال آب از خلیج فارس به تهران پرداخته و نوشته:
تهران با تشنهترین وضعیت خود روبهروست؛ کلانشهری که روزانه میلیاردها لیتر آب مصرف میکند اما شبکه فرسوده، هدررفت گسترده و الگوی مصرف پرریسک، منابع محدود را بهسرعت تهی میکند. در این میان ایده شیرینسازی و انتقال آب دریا به فلات مرکزی ایران بارها مطرح شده است، گاهی انتقال آب از دریای خزر به زبان مدیران آمده و گاهی انتقال آب از دریای عمان مطرح شده است. انتقال آب از دریای خزر با انتقادهای جدی کارشناسان مواجه بوده؛ چراکه دریای خزر دریاچهای بسته است و شیرینسازی و انتقال آب آن مخاطرات جدی زیستمحیطی به دنبال دارد. این انتقادات کم و بیش درباره انتقال آب دریای عمان هم مطرح بوده است اما حالا این فرایند آغاز شده است و با بحران کمسابقه آب تهران، انتقال آب دریای عمان به پایتخت راهکاری ناگزیر دانسته میشود. این در حالی است که صرفنظر از ایرادهای فنی و کارشناسی وارد به این ایده، هزینه شیرینسازی و انتقال آب دریای عمان به پایتخت بسیار گران تمام میشود و میتواند دسترسی به آب را طبقاتی کند.
در طول دولت چهاردهم، رئیسجمهور هشدارهای متعددی با این محتوا مطرح کرده است که کشور با کمبود جدی آب روبهروست و دیگر حتی نمیتوان برای ۱۵ میلیون نفر جمعیت پایتخت به سدهای نیمهخالی و سفرههای زیرزمینی فرسوده امید بست.
در این میان ایده انتقال آب از دریای عمان به فلات مرکزی ایران دوباره مطرح شده است و حتی از سوی بخش خصوصی تأمین آب برخی صنایع کلید خورده است. اتفاقی که اما و اگرهای کارشناسی بسیاری دارد اما عباس علیآبادی، وزیر نیرو، فقط به بعد مخارج آن توجه کرده و میگوید این طرح در شرایط فعلی اولویت ندارد و هزینههای آن از توان اقتصادی دولت و مردم فراتر خواهد رفت. اختلاف نظر باعث شده بحث از یک پروژه فنی ساده به یک چالش مدیریتی و سیاسی تبدیل شود. پرسشی که در مرکز ماجرا باقی میماند این است: اگر روزی آب شیرین خلیج فارس به تهران برسد، چقدر برای مردم خرج خواهد داشت؟
برای درک هزینهها، نخست باید مقیاس پروژه را دید. تهران روزانه بین ۲.۵ تا ۳.۵ میلیارد لیتر آب شرب مصرف میکند؛ رقمی که تقریبا با جمعیت حدود ۱۵ میلیون نفری پایتخت تناسب دارد، اما وقتی جزئیات را بررسی کنیم، پیچیدگی ماجرا روشن میشود. در سناریویی که طرفداران انتقال آب مطرح میکنند، بخش قابل توجهی از این نیاز از خلیج فارس تأمین خواهد شد؛ یعنی آب شور از محدودهای فرضا در حوالی بندرعباس برداشت، وارد واحدهای عظیم شیرینسازی شود و سپس از مسیری حدود ۱۲۰۰ کیلومتری و در مجموع تا ارتفاع تقریبی ۱۸۰۰ متر پمپاژ شود. این مسیر طولانی و کوهستانی مهمترین دلیل افزایش هزینههاست. در سطح جهان، آب شیرینشده معمولا در کنار دریا مصرف میشود و انتقال طولانی ندارد؛ به همین دلیل قیمت تمامشده در ایران بهسرعت از مرزهای معمول پروژههای آبشیرینکن فراتر میرود.
خرج بزرگی که انتقال آب دارد
آمار و ارقام، همیشه تصویر روشنتری را ارائه میدهند. هزینه شیرینسازی هر مترمکعب آب در پروژههای بزرگ منطقه، از عربستان تا امارات، بین ۰.۶ تا یک دلار است؛ در ایران با فناوری مشابه و انرژی یارانهای، میانگین ۰.۸ دلار منطقی به نظر میرسد. اما بخش عمده هزینه، مربوط به انتقال آب است. پمپاژ آب به ارتفاع ۱۸۰۰ متر از فاصله ۱۲۰۰کیلومتری بین سه تا شش دلار برای هر مترمکعب هزینه خواهد داشت. به این ترتیب، قیمت نهایی هر مترمکعب آب در تهران چیزی بین ۳.۸ تا ۶.۸ دلار خواهد بود. حتی اگر خوشبینانهترین رقم یعنی چهار دلار را ملاک قرار دهیم، آب دریایی دهها برابر بهای فعلی آب شهری تمام میشود.
اگر فرض کنیم در حالتی خوشبینانه، یک خانوار چهارنفره تهرانی معمولا بین ۱۲ تا ۲۰ مترمکعب آب (یعنی ۱۲ هزار تا ۲۰ هزار لیتر) در ماه مصرف میکند و صرفا ۵۰ درصد آب خانوار از خلیج فارس تأمین شود، هر خانواده بین شش تا ۱۰ مترمکعب آب دریایی دریافت میکند. با قیمت چهار دلار، هزینه ماهانه برای سهم دریایی بین ۲۴ تا ۴۰ دلار خواهد بود، یعنی حدود ۲.۶ تا ۴.۴ میلیون تومان با نرخ دلار ۱۱۰ هزار تومان. اگر کل آب شرب خانوار از مسیر خلیج فارس بیاید، قبض ماهانه ۴۸ تا ۸۰ دلار، یعنی ۵.۲ تا ۸.۸ میلیون تومان خواهد بود. در سناریوهای بدبینانه که قیمت هر مترمکعب به شش دلار برسد، قبض خانوار حتی میتواند تا ۱۲۰ دلار، یعنی حدود ۱۳ میلیون تومان افزایش یابد. باید اشاره داشت حتی اگر دولت بخواهد این نرخها را با دلار دولتی تعدیل کند هم، هزینههای مصرف آب در سبد هزینههای خانوادهها قابل چشمپوشی نیست.
در کشورهای حاشیه خلیج فارس، این هزینهها با درآمد سرانه بالا و یارانه انرژی قابل تحمل است، اما در ایران، جایی که بسیاری از خانوادهها درآمد ماهانه زیر سه میلیون تومان دارند، آب پنج تا ۱۳ میلیون تومانی میتواند نظام مصرف را کاملا تغییر دهد. کارشناسان هشدار میدهند که ورود آب گرانقیمت دریایی، اگر بدون اصلاح تعرفه و حمایتهای هوشمندانه انجام شود، ممکن است به آب طبقاتی منجر شود؛ یعنی گروهی توان خرید آب شیرین را داشته باشند و گروهی دیگر ناچار شوند مصرف خود را محدود کنند یا از منابع بیکیفیتتر استفاده کنند. مدافعان طرح اما میگویند هدف اصلی تأمین پایداری آب تهران در بلندمدت است و هزینه بالاتر بهتر از مواجهه با خشکسالی و مهاجرت اجباری چند میلیونی است.
۳۰ درصد آب به خانهها نمیرسد
تهران واقعا به چه میزان آب نیاز دارد و آیا انتقال آب از خلیج فارس تنها گزینه است؟ پاسخ به این سؤال مسیر بحث را از اعداد مستقیم به لایههای عمیقتر مدیریت آب، الگوی مصرف و ناکارآمدی تاریخی شبکهها میبرد. تهران روزانه بین ۲.۵ تا ۳.۵ میلیارد لیتر آب مصرف میکند؛ عددی که به ظاهر با جمعیت ۱۵میلیونی تناسب دارد اما وقتی جزئیات را بررسی کنیم، ماجرا دردناکتر میشود.
برآوردها نشان میدهد حدود ۳۰ درصد آب شرب تهران در شبکه فرسوده و نشتیدار هدر میرود. در برخی مناطق قدیمیتر، تلفات شبکه حتی به ۳۵ درصد میرسد. به بیان ساده، از هر ۱۰۰ لیتر آبی که وارد شبکه میشود، حدود ۳۰ لیتر اصلا به خانهها نمیرسد. شاید بگویید قبل از فکرکردن به انتقال آب ۱۲۰۰ کیلومتری، بهتر است همین شبکههای کهنه ترمیم شود و اصلاح شبکه با هزینهای بسیار کمتر، در عمل میتواند همان مقدار آبی را تأمین کند که قرار است از جنوب کشور به تهران منتقل شود، اما این پایان ماجرا نیست.
شبکه فرسوده تنها مشکل نیست. الگوی مصرف خانگی سالهاست اصلاح نشده است. متوسط مصرف یک خانوار تهرانی به طور خوشبینانه، ۱۲ تا ۲۰ مترمکعب در ماه است، یعنی تقریبا ۱۲ تا ۲۰ هزار لیتر. این در حالی است که در کشورهایی با منابع آب محدود، معمولا بین شش تا ۱۰ مترمکعب است؛ تقریبا نصف. بخش عمده این مصرف بالا به دلیل یارانه سنگین آب و انرژی رخ داده است. تا امروز بهای هر مترمکعب آب در تهران حتی در بالاترین پله تعرفه، حدود ۱۵۰۰ تومان است؛ یعنی ۰.۰۲ دلار. این قیمت پایین عملا انگیزهای برای صرفهجویی باقی نمیگذارد. منتقدان میپرسند: «اگر آب دریایی با هزینه چهار تا شش دلار تحویل داده شود، دولت چگونه میتواند مردم را به صرفهجویی وادار کند بدون آنکه بحران اجتماعی ایجاد شود؟».
موضوع دیگری که کمتر درباره آن بحث شده، فشار انرژی است. پمپاژ آب از سطح دریا تا ارتفاع ۱۸۰۰ متر تهران به تنهایی یک مصرفکننده بزرگ انرژی خواهد بود. برای انتقال هر مترمکعب آب از بندرعباس تا تهران، حدود ۲ تا ۳ کیلوواتساعت انرژی لازم است. اگر تهران روزانه ۲.۵ تا ۳.۵ میلیارد لیتر آب دریافت کند، یعنی بین ۲.۵ تا ۳.۵ میلیون کیلوواتساعت مصرف انرژی فقط برای پمپاژ. این در حالی است که شبکه برق کشور در تابستان با کمبود تولید روبهروست و اجرای پروژه فشار تازهای بر زیرساخت انرژی وارد میکند، موضوعی که خود هزینهها را افزایش میدهد.
منابع در حال تهکشیدن
با وجود تمام این مسائل، موافقان طرح استدلال خود را بر یک واقعیت انکارناپذیر میگذارند: تهران در حال ازدستدادن توان تأمین آب از منابع موجود است. سدهای لار، لتیان، طالقان و ماملو طی سالهای اخیر یا با کاهش جدی ورودیها روبهرو شدهاند یا با رسوبگیری و آلودگی مواجه بودهاند. برداشت بیرویه از سفرههای زیرزمینی سبب فرونشست در جنوب و غرب تهران شده و ادامه این روند میتواند در بلندمدت خطرهای گسترده ایجاد کند. با این حال باید پذیرفت اتکای صرف به منابع موجود، نوعی قمار با آینده است.
گزینههای جایگزین مانند بازچرخانی فاضلاب، اصلاح شبکه و مدیریت مصرف، لازم است اما کافی نیست. ایران در نهایت برای منابع پایدار جدید باید به سواحل جنوبی متوسل شود. اما پرسشی که مطرح میشود این است: آیا انتقال آب از جنوب میتواند بدون پیامدهای اجتماعی و با قیمت واقعی انجام شود؟ تجربه کشورهای عربی نشان میدهد چنین پروژههایی معمولا با حمایت گسترده دولت و قیمتگذاری یارانهای اجرا میشوند، چیزی که شاید امروز ایران توان انجام آن را ندارد.
اگر دولت قیمت آب دریایی را واقعی نگه دارد، هزینهها برای خانوارها سنگین خواهد شد. اگر یارانه گسترده بدهد، بار مالی بر بودجه و کسری بودجه افزایش مییابد. این تضاد باعث شده تا به یک نتیجه مشخص برسیم. اجرای پروژه بدون اصلاح همزمان نظام تعرفه و شیوه مصرف، یعنی ورود آب گران اما استفاده ارزان؛ ترکیبی که هم مصرف را افزایش میدهد و هم بدهی دولت را بیشتر میکند.
راهکارهای روی میز
دولت چگونه میتواند بین تأمین آب پایدار، هزینه اقتصادی و توان خانوارها تعادل برقرار کند؟ گزینههای مختلفی روی میز است که هرکدام مزایا و معایب خود را دارد و هیچکدام بدون پیامد نیست. بازچرخانی فاضلاب، اصلاح شبکه فرسوده و مدیریت مصرف، هنوز اصلیترین ابزارهای کمهزینه هستند. طبق آمار وزارت نیرو، تصفیه و بازچرخانی تنها یکهفتم از آب شرب تهران میتواند جایگزین و راهحل بخش خوبی از مشکل شود؛ یعنی روزانه حدود ۳۵۰ تا ۵۰۰ میلیون لیتر. این حجم اگرچه محدود است اما از نظر اقتصادی بسیار بهصرفهتر از انتقال آب هزار کیلومتری است.
یکی دیگر از راهکارهای کلیدی، اصلاح تعرفه و مدیریت مصرف است. هماکنون آب شرب تهران با نرخ بسیار پایین عرضه میشود و انگیزهای برای کاهش مصرف باقی نمیگذارد. اگر دولت تعرفه واقعیتر و پلکانی اعمال کند، حتی بدون انتقال آب دریایی، میتوان بخش قابل توجهی از مصرف را کنترل کرد. تجربه کشورهای منطقه نشان میدهد که با سیاست تعرفهگذاری هوشمند و اطلاعرسانی عمومی، مصرف خانگی تا ۳۰ درصد کاهش مییابد. از طرف دیگر، فرهنگسازی و آموزش صرفهجویی در خانوادهها و مدارس، به ویژه در مناطقی با مصرف بالا، میتواند اثر بلندمدت و پایداری داشته باشد.
ترمیم شبکه فرسوده و کاهش هدررفت نیز یک ضرورت اساسی است. با بازسازی شبکه و جایگزینی لولههای فرسوده، میتوان بدون هزینههای هنگفت انتقال، همان آب را به خانهها رساند. کارشناسان بر این باورند که سرمایهگذاری در این بخش بهمراتب اقتصادیتر و اثرگذارتر از پمپاژ آب دریایی است. یکی از نکات کمتر مورد توجه، توسعه منابع محلی و فناوریهای نوین است. ایجاد تصفیهخانههای کوچک، هیدروپونیک و گلخانههای مدرن که مصرف آب را بهینه کنند، میتواند فشار بر منابع آبی شهری را کاهش دهد. به علاوه، استفاده از پساب شهری و صنعتی در صنایع و کشاورزی، تجربهای موفق در بندرعباس و برخی شهرهای خلیج فارس دارد که میتواند الگویی برای تهران باشد. این اقدامات همزمان با اصلاح مصرف و شبکه، میتواند نیاز به انتقال آب هزار کیلومتری را کاهش دهد. همزمان باید به فشار اقتصادی بر خانوارها توجه شود. همانطورکه در ابتدا گفته شد، آب دریایی با نرخ چهار تا شش دلار برای هر مترمکعب، ماهانه پنج تا ۱۳ میلیون تومان برای هر خانوار چهارنفره هزینه خواهد داشت. در شرایط اقتصادی فعلی، چنین هزینهای میتواند شکاف اجتماعی ایجاد کند و گروهی توان خرید آب داشته باشند و گروهی دیگر ناچار شوند مصرف خود را محدود کنند. بنابراین هر تصمیمی درباره انتقال آب باید همراه با سیاستهای حمایت مالی یا اصلاح تعرفه باشد تا بحران اجتماعی ایجاد نشود.
راهکار پایدار، ترکیبی از تمام گزینههاست. باید به سمت بازچرخانی فاضلاب، اصلاح شبکه، مدیریت مصرف، فرهنگسازی و توسعه فناوریهای نوین حرکت کنیم. انتقال آب از خلیج فارس میتواند تنها به عنوان آخرین گزینه و در شرایط اضطراری مطرح شود، نه راهحل اصلی. با این رویکرد، دولت میتواند منابع موجود را بهینه کند، هزینهها را کنترل کند و فشار بر خانوارها و زیرساختها را کاهش دهد.
پایانی بر شهر متورم!
یکی دیگر از جنبههای مهم، کنترل جمعیت و توزیع منابع است. کارشناسان هشدار میدهند که تهران هماکنون سه برابر ظرفیت تحملش جمعیت دارد و اضافهشدن بیشتر جمعیت بدون توسعه زیرساختها، فشار بر آب و محیط زیست را افزایش میدهد. بنابراین، توسعه شهرهای جدید و استقرار جمعیت در سواحل جنوبی، شمالی و دیگر نقاط کشور، میتواند به توزیع عادلانهتر منابع و کاهش تنش آبی کمک کند.
در انتهای این مسیر پرآبوتاب شاید باید گفت ایده اصلی رئیسجمهور، به واسطه دردسرهایی که مدیریت شهری مانند تهران ایجاد میکند، آنچنان هم بد نیست! شاید بهتر است با ایجاد شهرهای جدید، مدرن و پایدار در سواحل خلیج فارس و دریای عمان، با محوریت استارتاپهای سبز و تجارت غیرآبمحور، نهتنها فشار بر تهران را کاهش داد، بلکه فرصتهای اقتصادی جدید و ثروت پایدار برای کشور ایجاد کرد. این نگاه ترکیبی، در عین حفظ امنیت آب تهران، میتواند باعث توسعه متوازن، کاهش مصرف بیرویه و پیشگیری از پیامدهای اجتماعی و محیطزیستی شود.
✅ آیا این خبر اقتصادی برای شما مفید بود؟ امتیاز خود را ثبت کنید.
[کل: 0 میانگین: 0]
https://eghtesadefarsi.com/?p=134561

