
– اخبار استانها –
به گزارش خبرگزاری تسنیم از بیرجند، اینجا ایستگاه آخر است،دهه آخر صفر که میرسد، همه راههای منتهی به شهر مشهد مقدس، قدمگاه دلسوختگانی است که دل به راه سپردهاند تا در روزی که خراسان خون گریست به پابوس حضرت رضا(ع) برسند.
دهه آخر صفر که میرسد، همه راههای منتهی به شهر مشهد مقدس، قدمگاه دلسوختگانی است که دل به راه سپردهاند تا در روزی که خراسان خون گریست به پابوس حضرت رضا(ع) برسند.
زائران از جای جای خاک ایران و حتی خارج از کشور عزم کرده و گام در مسیری سخت می نهند که جسم را فرسوده و لب را تشنه می کند، اما شوق رسیدن به او و گره کردن دستها بر پنجره فولاد و استشمام رایحه عنبر و عود و عطر گلهای ضریحش، باعث می شود که دیگر خستگی نشناسند و فقط ضریح سبز و نورانی امام رضا(ع) را دیده و به سوی او بشتابند.
از درمیان، یکی از شهرستانهای مرزی استان خراسان جنوبی، از بخش قهستان، روستای رِجنوک، کاروانی عاشق هرساله دل در پای جاده می گذارند و تقریبا همه اهالی روستا دسته جمعی همدل و یک صدا زیر بیرق پرچم حسینیه ابوالفضلی (ع) روستای رِجنوک
زن و مرد، پیرو جوان …راهی مشهد امام رضا (ع) میشوند.
همه دستشان را روی مرزی ترین نقطه وجودشان می گذارند و حسی گمشده شروع به جوانه زدن می کند، از خود بیخود می شوند و فقط آخر مسیر و آن گنبد طلا را می بینند و سپس با پای دل، گام در مسیر مشهدالرضا می گذارند.
در مسیر رسیدن به امام خوبی ها، گرما بی طاقتشان می کند، اما از راهشان بازنمی دارد، پیر، جوان، زن و مرد در کنار هم کاروانی تشکیل داده و رهسپار سرزمین نور شده اند.
امروز که زائران روستای رِجنوک خود را به مشهد رساندند.
از حال و هوای سفر اگر برایتان بگویم داستانی شنیدنیست، چرا که یک ماه مانده به آخرین روزهای صفر ،اهالی روستا با محوریت هیات امنا با یک برنامه ریزی درست و منظم تدارک سفری ۴ روزه را می چینند.
یکی راننده اتوبوس می شود، دیگری برای نهار شام و صبحانه هیات نان محلی میپزد آن یکی هم محل اسکان هیات را هماهنگ می کند همه دست به خیر می شوند تا هیات را به مشهد برسانند، از همان صبح روز اول برنامه زیارت عاشورای اول صبحشان هم برپاست.
بعد از صرف صبحانه دسته جمعی به پابوس امام رضا میروند، در حرم مطهر مدیحه سرایی میکنند و سینه زنان عشق و ارادت خود را به امام خوبی ها بیان می کنند.
اگر از حال و هوای تیم تدارکات و آشپزخانه هیات هم برایتان بگویم، باز هم شنیدنیست ، از آشپز تا کمک آشپز از کسی که ظروف را میشورد تا کسی که صحن و حیاط حسینیه را آب و جارو می کند ، همه یک نیت دارند آن هم به نیت شفاعت امام مهربانی هاست.
اینجا که باشی همدلی را میبینی، اینجا که باشی از خودگذشتگی را می بینی .. اینجا دختری را می بینی که مادر پیرش را در حالی که مادر عصا زنان آمده است اما به کمک دختر و دیگر فرزندانش با عشق به امام رضا سختی ها را به جان می خرند.
اینجا پسرانی را می بینی که مادرانشان را سوار بر ویلچر کرده و برای سلام دادن به امام رضا(ع) از لابه لای جمعیت عبور می دهند.اینجا مادرانی را میبینی که با وجود فرزند خردسال و شیرخوارشان سختی راه را به جان خریده اند.
به سراغشان رفتم تا از حال و هوایشان بپرسم، پسربچه ای که پرچم “یاحسین(ع)” را به دوش می کشد تا با همان بیرق خود را ب۶ حرم برساند به خبرنگار ما می گوید: چند سالیست که همراه پدر و مادرم و دیگر اهالی روستای رجنوک در روزهای پایانی صفر به مشهد می آییم.
از پیرزنی که تسیبح بر گردن داشت و صلوات می فرستد تا پیرمردی که چفیه بر شانه انداخته و “یا زهرا” زمزمه می کند، همه با چشمانی بارانی از اینکه امام رضا(ع) یک بار دیگر آنها را طلبیده خدا را شاکرند.
یکی از مادرانی ست که به این سفر آمده است ، زیر لب ذکر رضا رضا بر لب دارد و می گوید: فقط به عشق امام رضا(ع)، می خواهم که در روز شهادتش به حرمش رسیده باشم و نماز و دعا بخوانم، عبادت در حرمش همیشه آرزویم بوده است.
از او می پرسم “از امام رضا(ع)” چه می خواهی، بُغضی در گلو گفت: فقط سلامت پدر و فرزندانم و همچنین عاقبت بخیری همه جوانان را می خواهم.
کودکان و نوجوانان هم در بین زائران هیات روستای رجنوک خودنمایی می کند، هر کدام پرچم هایی بزرگتر از خود به دست گرفته بودند و در بین جمعیت می چرخاندند،.
یکی از نوجوانان هیات که در راه حرم با وجود گرمای داغ سینه زنی می کند، از آنها پرسیدم گرمای هوا و شلوغی جمعیت شما را اذیت نمیکند؟ می گوید ما به عشق امام رضا (ع) سختی ها را به جان می خریم.
جلوتر که میروم با گروه دیگری همراه میشوم ،در گرمای داغ آشپزخانه هیات افرادی در کمک کردند دخیل اند و عرق هایی که کنار آتش گاز بر روی پیشانی شان نقش بسته حکایت از عشق و ارادتش به امام رضا (ع) است.
هیات امنای روستا هم که تلاش شبانه روزیشان خدمت به زائران روستای رجنوک است خواب و خوراک ندارند، و همه تلاششان براین است این سفر به بهترین نحو برنامه ریزی و اجرا شود.
خواسته همه شان از امام رضا(ع) عاقبت بخیری است، امید است که آقا خودش دست ما را بگیرد و کارهایی که برای او انجام می دهیم را از ما بپذیرد تا در روز قیامت دستگیرمان شود.
زوج جوانی هم در بین بین دیده می شوند که به همراه پدر و مادرشان به این سفر آمده اند.آنها هم در طول این سفر تلاششان براین است تا به دیگر زائران کمک کنند.
روابط عمومی هیات هم که در بخش روابط عمومی خِبره است برنامه ها را به نحوی می چیند تا نماز جماعت، زیارت عاشورا سخنرانی های بصیرتی مداحی و روضه اجرا شود.
و شاید دغدغه اش این باشد که دعای خیر امام رضا(ع) همیشه در زندگی مشترک همراهشان باشد.
مسئول سیستم صوت هم همه برنامه های هیات را با اجرای پخش زنده برای زائران درفضای مجازی پخش می کند .عکاسان هم تلاش دارند تا همه صحنه ها را به تصویر بکشند.
مداحان ، دهیار روستا و همچنین پیشکسوت و شاعر شیرین سخن هیات و همه پیرغلامان یکدل و هم صدا آمده اند تا در زیر بیرق پرچم روستا در روزهای پایانی صفر عزاداری کنند.
قصه پایان سختی سفر و گرمای راه برای زائران رسیدن به معبود است، آری.. پاها سختی می کشند تا خود را به حرم برسانند، چشم ها تا به حرم می افتد، مست تماشای گنبد طلا می شود، زائر نفس می کشد تا ریه هایش از عطر حرم پر شود و نگاه مهربان امام رضا(ع) را تا عمق وجودش حس کند، اینجاست که احساس تازگی همه وجودش را فرامی گیرد و زمزمه می کند “یا ضامن آهو، یا غریب الغربا حواست به من هست”؟ و دلش را در حرم می گذارد و به ضریحش گره می زند…
گزارش از : بهار انصاری
انتهای پیام/۲۵۴
https://eghtesadefarsi.com/?p=79918