بازار؛ گروه بین الملل: روابط تجاری ایران و روسیه، روایتی پیچیده، پر از پارادوکس و متحولشده است. این رابطه که برای دههها بیشتر در حد پتانسیل و وعده باقی مانده بود، بهویژه پس از تحولات ژئوپلیتیکی سال ۲۰۲۲ (جنگ اوکراین و تشدید تحریمها) وارد فاز جدیدی از ضرورت و اجبار شده است. برای نقد و بررسی دقیق این روند، باید آن را از دو منظر نقاط قوت و محرکها، و چالشها و نقاط ضعف مورد واکاوی قرار داد.
نقاط قوت و محرکهای اصلی رشد
روابط تجاری ایران و روسیه در سالیان گذشته دارای نقاط قوت و محرک های مهمی برای رشد بوده است:
۱. همسویی ژئوپلیتیک و تقابل با غرب: این مهمترین محرک رابطه است. هر دو کشور تحت شدیدترین تحریمهای غرب قرار دارند و به دنبال ایجاد یک بلوک اقتصادی و سیاسی برای مقابله با هژمونی آمریکایی هستند. این ضرورت، اراده سیاسی را برای توسعه روابط در بالاترین سطح (ریاستجمهوری و وزارت خارجه) تقویت کرده است. پیوستن ایران به سازمان شانگهای و بریکس، عمدتاً با حمایت روسیه، در همین راستا تعریف میشود.
۲. رشد حجم مبادلات تجاری (هرچند کند) : اگرچه به اهداف بلندپروازانه (مانند ۴۰ میلیارد دلار) فاصله زیادی وجود دارد، اما حجم تجارت دو کشور در سالهای اخیر رشد قابل توجهی داشته است. این تجارت عمدتاً شامل موارد زیر است:
– صادرات ایران به روسیه: میوههای تازه (بهویژه مرکبات و سیب)، محصولات کشاورزی، فرش، مواد غذایی و خدمات فنی و مهندسی.
– واردات ایران از روسیه: غلات (گندم و جو)، دانههای روغنی، چوب، کاغذ، فلزات و بهتازگی، سوخت (بنزین و گازوئیل) در قالب سوآپ.
۳. تلاش برای حذف دلار و استفاده از ارزهای ملی: هر دو کشور استراتژی حذف دلار را در اولویت قرار دادهاند. توافقهایی برای استفاده از روپیه، روبل و ریال در مبادلات صورت گرفته و سیستمهای پرداخت جایگزین (مانند کارتهای میر برای گردشگران ایرانی در روسیه) در حال توسعه هستند. این تلاش اگرچه با موانع جدی روبروست، اما یک گام استراتژیک مهم محسوب میشود.
۴. پروژههای زیرساختی استراتژیک (کریدور شمال-جنوب) : مهمترین پروژه مشترک، کریدور بینالمللی حملونقل شمال-جنوب (INSTC) است. تکمیل خط آهن رشت-آستارا که اخیراً کلید خورده، میتواند هزینه و زمان حملونقل کالا از هند به اروپا را بهطور چشمگیری کاهش دهد. این پروژه، رابطه دو کشور را از یک رابطه تجاری صِرف به یک همکاری استراتژیک در حوزه ترانزیت ارتقا میدهد.
چالشها و نقاط ضعف کلیدی
علیرغم نقاط قوت، روابط تجاری ایران و روسیه با چالشهای ساختاری و عمیقی روبروست که مانع از تحقق کامل پتانسیل آن میشود:
۱. مشکل عدم تقارن : این بزرگترین نقطه ضعف رابطه است. اقتصاد روسیه بسیار بزرگتر، متنوعتر و از نظر فناوری پیشرفتهتر از اقتصاد ایران است. این عدم تقارن باعث میشود روسیه در مذاکرات دست بالاتر را داشته باشد و منافع ملی خود را بر منافع مشترک ترجیح دهد. ایران در این رابطه بیشتر یک شریک کوچک است تا یک شریک استراتژیک برابر.
۲. گلوگاه بانکی و انتقال پول: این بزرگترین مانع عملی در مسیر تجار دو کشور است. با وجود تمام توافقهای سیاسی، بانکهای ایرانی و روسیه به دلیل ترس از تحریمهای ثانویه آمریکا، تمایلی به همکاری مستقیم ندارند. حتی استفاده از ارزهای ملی نیز به مشکل خورده است، زیرا پول باید در نهایت از طریق یک سیستم بانکی بینالمللی (که تحت کنترل غرب است) تسویه شود. این مشکل، بسیاری از قراردادها را در حد توافق نامه روی کاغذ باقی نگه داشته است.
۳. فاصله عمیق بین شعار و عمل: برای سالها، مقامات دو کشور از اهداف تجاری بزرگ (مانند ۱۰ یا ۲۰ میلیارد دلار) صحبت میکنند، اما ارقام واقعی همیشه بسیار پایینتر بوده است. این روابطی پر از وعده ولی کمعمل نشاندهنده ضعف در پیگیری و اجرایی کردن توافقها است. بیاعتمادی بخش خصوصی به حمایتهای دولتی و بوروکراسی پیچیده در هر دو کشور، این فاصله را بیشتر کرده است.
۴. رقابت، نه صرفاً همکاری: ایران و روسیه در برخی حوزهها رقیب یکدیگر هستند. هر دو تولیدکننده بزرگ نفت و گاز هستند و برای بازارهای صادراتی (مانند چین و هند) با یکدیگر رقابت میکنند. روسیه ممکن است تمایلی به رشد صادرات گاز ایران به بازارهایی که خودش در آن حضور دارد، نداشته باشد.
۵. بیاعتمادی تاریخی و بوروکراسی: رابطه تاریخی ایران و روسیه (چه به عنوان امپراتوری تزاری و چه اتحاد جماهیر شوروی) سرشار از رقابت و نفوذ روسیه در منافع ایران بوده است. این تاریخ، یک بیاعتمادی ریشهدار در بخشی از نخبگان و افکار عمومی ایران ایجاد کرده است. از طرف دیگر، بوروکراسی سنگین در هر دو کشور، فرآیندهای تجاری را برای بخش خصوصی بسیار دشوار و زمانبر میسازد.
چشمانداز آینده و نتیجهگیری
روند روابط تجاری ایران و روسیه در یک دوراهی قرار دارد:
در کوتاهمدت: این رابطه به دلیل فشارهای مشترک غرب، به روندی مبتنی بر ضرورت ادامه خواهد داد. رشد تجارت ادامه خواهد یافت، اما به دلیل موانع بانکی و ساختاری، این رشد آهسته و پر از فراز و نشیب خواهد بود.
در بلندمدت: پتانسیل این رابطه، بهویژه در حوزه ترانزیت (کریدور شمال-جنوب)، انرژی و فناوریهای نوین، بسیار بزرگ است. اما تحقق این پتانسیل به حل مشکلات بنیادینی مانند مکانیزم پرداخت پایدار، ایجاد اعتماد واقعی فراتر از منافع مقطعی و کاهش بوروکراسی بستگی دارد.
روابط تجاری ایران و روسیه از یک پتانسیل مهجور به یک ضرورت اجباری تبدیل شده است. این تحول، فرصتهای جدیدی را ایجاد کرده، اما چالشهای ساختاری عمیقی، بهویژه عدم تقارن قدرت و گلوگاه بانکی، همچنان پابرجاست. موفقیت این رابطه در آینده به این بستگی دارد که آیا دو کشور میتوانند از مرحله همکاری در برابر دشمن مشترک عبور کرده و به یک مشارکت اقتصادی عمیق، متوازن و مبتنی بر منافع متقابل دست یابند یا خیر. در حال حاضر، این رابطه بیشتر شبیه به یک ازدواج مصلحتی است تا یک پیمان استراتژیک پایدار.

