- نویسنده : گسترش نیوز
- ۲۴ تیر ۱۴۰۴
- کد خبر 64752
- 9 بازدید
- بدون نظر
- پرینت

در جهانی که جنگ به واقعیتی تلخ برای بسیاری از کشورها تبدیل شده، مدیریت اقتصاد میتواند تفاوت بین نابودی و بقا را رقم بزند. تجربههای تاریخی، از ایران در جنگ هشتساله تا بازسازی آلمان و ژاپن پس از جنگ جهانی دوم، نشان میدهد که با برنامهریزی هوشمند، تکیه بر توان داخلی و همراهی مردم، میتوان حتی در تاریکترین لحظات، چراغ اقتصاد را روشن نگه داشت. این گزارش نگاهی دارد به راهکارهایی که کشورها را از بحران اقتصادی جنگ عبور داده و به سوی آیندهای پایدار هدایت کرده است.
مدیریت بحران؛ سرعت و شفافیت در برابر آشوب جنگ
وقتی جنگ زیرساختها، زنجیره تأمین و منابع مالی را هدف میگیرد، سرعت عمل در تصمیمگیری و مدیریت متمرکز منابع حیاتی است. در ایران دهه ۶۰، ستادهای پشتیبانی جنگ و تعاونیهای مردمی با تکیه بر اعتماد عمومی، توزیع کالاهای اساسی را سامان دادند. سیستم کوپن و جیرهبندی، با اولویتدهی به اقشار آسیبپذیر و مناطق جنگزده، الگویی موفق شد که بعدها در دیگر کشورها نیز مورد توجه قرار گرفت. شفافیت در توزیع و اطلاعرسانی مستمر، از شایعه و احتکار جلوگیری کرد و پایهای برای حفظ امید عمومی شد.
خودکفایی در تنگنا؛ تولید داخلی، سپر اقتصاد جنگزده
جنگ اغلب زنجیره تأمین و واردات را فلج میکند. در این شرایط، تولید داخلی به مثابه خط مقدم مقاومت اقتصادی عمل میکند. در سالهای دفاع مقدس ایران، کارخانجات مواد غذایی و کالاهای اساسی با وجود محدودیتها به فعالیت ادامه دادند. انتقال خطوط تولید به مناطق امن، ارائه تسهیلات و معافیتهای مالیاتی، چرخ تولید را زنده نگه داشت. صنایع دارویی ایران نیز با تکیه بر دانش بومی، نیازهای حیاتی را تأمین کرد و وابستگی به واردات را کاهش داد. این تجربه نشان داد که حتی تولید محدود داخلی، در بحران از هر منبعی ارزشمندتر است.
درسهایی از جهان؛ چگونه آلمان و ژاپن از خاکستر برخاستند؟
جنگ جهانی دوم، آزمایش بزرگی برای اقتصادهای جهانی بود. آلمان با بسیج نیروی انسانی، اولویتدهی به تولید کالاهای حیاتی و نظام سهمیهبندی عادلانه، اقتصاد خود را در بحران حفظ کرد. ژاپن پس از شکست، با سرمایهگذاری در آموزش و بازتوزیع منابع، به سرعت احیا شد. کره جنوبی نیز پس از جنگ دهه ۱۹۵۰، با تمرکز بر تولید دانشبنیان، راه توسعه را پیمود. این نمونهها نشان میدهند که سازماندهی دقیق و اتحاد ملی، کلید بازسازی است.
عدالت و اعتماد: سپر اقتصاد در برابر شایعه و سودجویی
در بحرانهای جنگی، شایعه و احتکار میتوانند اقتصاد را به زانو درآورند. شفافیت اطلاعاتی و توزیع عادلانه منابع، اعتماد عمومی را حفظ میکند. در ایران، برنامههای خبری، جلسات پرسش و پاسخ و نظارت مردمی بر احتکار، از آشوب اقتصادی جلوگیری کرد. ابراهیم رزاقی، اقتصاددان، تأکید میکند که بدون مشارکت مردم، هیچ برنامه اقتصادی در بحران موفق نمیشود. این همراهی، سرمایه اجتماعی را به قدرتمندترین ابزار عبور از بحران بدل کرد.
بیمه و جبران خسارت؛ پلی برای بازگشت به رونق
صندوقهای بیمه خسارت جنگی و وامهای کمبهره، نه تنها چرخه اقتصادی را در ایران نیمهجان نگه داشت، بلکه اعتماد عمومی را تقویت کرد. در بسیاری از کشورها، بخشودگی مالیاتی و حمایت از کسبوکارهای آسیبدیده، سرعت بازسازی را افزایش داد. این سیاستها، علاوه بر جنبه اقتصادی، با ایجاد حس تعلق و مشارکت، روحیه جمعی را برای بازسازی تقویت کردند.
از بحران تا فرصت؛ بازآفرینی اقتصاد در دل جنگ
جنگ، با همه ویرانیهایش، میتواند فرصتی برای نوآوری و بازسازی باشد. ایران پس از جنگ هشتساله، با اجرای طرحهای عمرانی بزرگ مانند سدها، پالایشگاهها و خطوط گاز، اقتصاد خود را متحول کرد. روحیه جهادی و سرمایه اجتماعی، موتور محرک این بازسازی بود. تجربه جهانی نیز نشان میدهد کشورهایی که با برنامهریزی دقیق و همراهی مردم از بحران عبور کردند، به اقتصادی قویتر دست یافتند.
تابآوری، راز پیروزی بر بحران
اقتصاد در زمان جنگ، تنها با دستور و برنامهریزی خشک مدیریت نمیشود. اتحاد ملی، شفافیت، حمایت از تولید داخلی و جبران خسارتها، کلید عبور از بحران است. ایران و دیگر کشورهای موفق نشان دادهاند که تابآوری، نه یک شعار، بلکه فرمولی عملی برای تبدیل تهدید به فرصت است. با تکیه بر این اصول، میتوان از دل خاکستر جنگ، اقتصادی پویا و آیندهای روشن ساخت.
منبع:
مهر
امیر خیرخواهان
https://eghtesadefarsi.com/?p=64752