
– اخبار اقتصادی –
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم؛ پس از اظهارنظر جنجالی سخنگوی صنعت آب کشور درباره آبخیزداری و آبخوانداری، بحث دربار کارآیی و عدم کارآیی فناوری «آبخیزداری» در میان متخصصان حوزه آب کشور بالا گرفته است. در هر دو سو، افرادی در سطح وزرا یا معاونان وزرای شاخص ادوار حضور دارند، گروهی آن را بیفایده یا کمفایده میشمرند، و گروهی توجه به آبخیزداری را یگانهراه برونرفت از مشکلات میدانند.
دکتر فرود شریفی، عمری در زمینه آبخیزداری مطالعه و اجرا در بالاترین سطح را پی گرفته است. وی ضمن اینکه استاد تمام آبخیزداری است، در مقام معاون و همچنین مشاور وزرای گوناگون جهادکشاورزی طی ادوار و دولتهای گوناگون به اجرا در این حوزه اهتمام داشته است. بیتردید یکی از برندهای آبخیزداری کشور فرود شریفی است.
وی در یادداشت زیر، پا از بحثهای تکنیکال و فنی فراتر گذاشته و به حوزه حکمرانی آب ورود کرده است. شریفی، تشتّت در تصمیمات این حوزه و تقسیم وظایف جزیرهای بین نهادهای مختلف و عدم یکپارچگی را مشکل اساسی و ساختاری این حوزه میداند. او معتقد است، تشکیل یک نهاد متولی واحد، مانند یک وزارتخانه یا سازمان، میتواند به یکپارچگی و موفقیت تصمیمات کلان این حوزه بینجامد. متن یادداشت او که برای انتشار بصورت اختصاصی در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار گرفته، به این شرح است:
بیشتر بخوانید
انجمن مقابله با خشکسالی: بحران آب، انسانی و مدیریتی است«فرافکنی» بهجای «پاسخگویی»؛ در مدیریت منابع آبچالش آب؛ پاسخ معاون آموزش تحقیقات جهادسازندگی
“وَ أنزَلنا مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَأسکَنّاهُ فِی الأرضِ وَ إنّا عَلی ذَهابٍ بِهِ لَقادِرونَ (سوره مؤمنون، آیه ۱۸)
«و ما از آسمان آبی بهاندازه نازل کرده و آن را در دل زمین منزل دادیم و ما به بردن آن نیز تواناییم».
این آیه از قرآن، بهروشنی بر اهمیت مدیریت منابع آب در زندگی بشر تأکید میکند. با اینهمه، آنچه در سالهای اخیر، در قالب سیلابهای ویرانگر و کمبودهای شدید آب در ایران رخ داده، نشان میدهد که کشور در بهرهبرداری بهینه از منابع آبی خود ــ بهویژه در رویارویی با اقلیم خشک و نیمهبیابانی ــ با چالشهایی جدی و ساختاری مواجه است. حقیقت آن است که ایران هر سال با بحرانهای متعدد و پیدرپی در حوزهی مدیریت آب دستبهگریبان است؛ بحرانهایی که پیامد آن، اتلاف چشمگیر منابع، و نیز خسارات گستردهی انسانی و اقتصادی است. این یادداشت، به تحلیل و نقد ساختار مدیریتی کشور در مواجهه با بحرانهای آبی، بهویژه سیلابها و خشکسالیها، میپردازد و در پی آن، راهکارهایی برای اصلاح وضعیت کنونی پیشنهاد میکند.
چالشهای سرزمینی: بحران سیل و خشکسالی
ایران بطور طبیعی کشوری با اقلیمی خشک و نیمهبیابانی است؛ اقلیمی که بارشهای سالانهی آن اندک و ناپایدار است. بر پایهی آمار رسمی، میانگین سالانهی بارندگی در کشور حدود ۲۴۰ میلیمتر است که معادل با ۴۰۰ میلیارد مترمکعب آب برآورد میشود. هرچند این میزان در نگاه نخست، منبعی مهم برای تأمین آب کشور بهنظر میرسد، اما در عمل، تنها حدود ۳۰ درصد آن بصورت مؤثر قابل بهرهبرداری است. بخش عمدهی این بارشها یا بهواسطهی تبخیر از دست میرود یا بهدلیل فقدان مدیریت اصولی، در جریان سیلابها تلف میشود. به این ترتیب، هر ساله، حجم چشمگیری از منابع آبی کشور در اثر ضعفهای ساختاری در مدیریت از بین میرود.
این بحران، در استانهای خشک و نیمهخشک همچون سیستانوبلوچستان، فارس، خراسانرضوی و کرمان، ابعاد گستردهتری مییابد؛ مناطقی که هم با کمآبی مزمن مواجهاند و هم در معرض سیلابهای سهمگین قرار دارند. تنها در بهار و تابستان سال ۱۳۹۷، ۱۰۶ مورد سیلاب در کشور ثبت شد که در آنها استانهای سمنان و اصفهان بیشترین خسارات را متحمل شدند. از آنجا که فصل تابستان با اوج کمآبی در ایران همراه است، انتظار میرود بارشهای موسمی، فرصتی برای ترمیم منابع آبی فراهم کنند؛ اما این فرصت، در سایهی بیتدبیریهای مدیریتی، به تهدید و سیلابهای خسارتبار بدل میشود. بارانها، بهجای آنکه چشمهها را سیراب کنند، در قالب سیلابهای ویرانگر جاری میشوند؛ با خود جان انسانها، زیرساختها، راهها، زمینهای کشاورزی و بخشی از اقتصاد ملی را به کام نابودی میبرند.
چالش نگاه به سدسازی و سازههای آبی
در طول سالیان، تمرکز عمدهی مدیریت منابع آب در ایران بر ساخت سدها و اجرای پروژههای بزرگ عمرانی معطوف بوده است؛ تلاشی که قرار بود پاسخگوی بحرانهای فزایندهی سیلاب و کمآبی باشد. اما واقعیت آن است که این رویکرد، در بسیاری از موارد، نتوانسته نقش مؤثری در مهار این بحرانها ایفا کند. سدها و سازههایی که با هدف ذخیرهسازی آب و کنترل سیلابها بنا شده بودند، بهمرور و تحتتأثیر عواملی چون فرسایش خاک و رسوبگذاری، کارایی اولیهی خود را از دست دادهاند و دیگر توان کافی برای نگهداری آب ندارند.
از سوی دیگر، یکی از آسیبپذیریهای مهم این سازهها، تبخیر شدید آب در مخازن سدهاست؛ پدیدهای که بهویژه در اقلیم گرم و خشک ایران، شدت مییابد. بسیاری از این سدها عملاً به «طشتکهای تبخیر» بدل شدهاند؛ جایی که حجم قابلتوجهی از آب ذخیرهشده، زیر آفتاب سوزان و در معرض وزش باد، بیهیچ بهرهای از میان میرود. آمارها نشان میدهد که در برخی سدهای کشور، سطح ذخیرهی آب بهشدت کاهش یافته است. در چنین شرایطی، بارشهای شدید، فرصتی برای جبران کمبود منابع آبی نیستند، بلکه با نبود ظرفیت ذخیرهسازی و مدیریت اصولی، به سیلابهایی با خسارات گسترده بدل میشوند.
مدیریت منابع آبی: از سدسازی تا آبخیزداری و آبخوانداری
راهکار اصولی و پایدار برای مقابله با سیلابها و بهرهبرداری بهینه از منابع آبی، هدایت آب باران به سفرههای آب زیرزمینی است؛ رویکردی که امروزه در بسیاری از کشورهای جهان چون هند، چین، آمریکا، انگلستان و مالزی، مورد توجه جدی قرار گرفته است. این کشورها با سرمایهگذاری گسترده در عرصههای آبخیزداری، احیای مراتع، و تقویت پوشش گیاهی، توانستهاند ضمن کاهش تبخیر بیرویهی منابع آبی، از وقوع سیلابها نیز جلوگیری کنند.
در ایران، اما چنین «نگاه جامع و آیندهنگر»ی کمتر در اولویت بوده است. اقدامات مرتبط با آبخیزداری و آبخوانداری که میتوانند به تقویت منابع زیرزمینی و ذخیرهسازی مؤثر آب منجر شوند، اغلب در حاشیه قرار دارند و در اثر تشتت مدیریتی و تعارض منافع میان سازمانهای مسئول، مورد غفلت واقع میشوند. در مقابل، تمرکز عمده بر پروژههای پرهزینهی سدسازی، طرحهای انتقال آب بینحوضهای و انتقال آب از دریاها قرار گرفته است؛ اقداماتی که بهرغم هزینههای هنگفت، نتوانستهاند دستاوردهای مطلوب و پایداری بههمراه داشته باشند.
چالش مدیریت ناکارآمد و تعارضات سازمانی
یکی از مهمترین چالشهای مدیریت منابع آبی کشور، تشتت مدیریتی و تعارض منافع سازمانی است. وزارتخانهها و نهادهایی همچون وزارت نیرو، سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری، و وزارت جهاد کشاورزی، هر یک وظایفی خاص در حوزهی منابع آب بر عهده دارند، اما فقدان هماهنگی میان آنها، دستیابی به نتایج مطلوب را با مانع جدی مواجه کرده است. این ناهماهنگی بهویژه در اقدامات مرتبط با آبخیزداری، آبخوانداری، و پروژههای احیای پوشش گیاهی و مراتع، نمود عینیتری دارد. مسئولان بهجای همافزایی برای بهرهبرداری بهینه از منابع، گاه در تقابل با یکدیگر عمل میکنند؛ تعارضی که در نهایت سبب میشود برنامههایی حیاتی چون آبخیزداری، آبخوانداری، و تقویت پوشش گیاهی ـ بهویژه در مناطق شیبدار ــ به حاشیه رانده شوند و در عمل نادیده گرفته شوند.
لزوم اصلاح ساختار مدیریتی
در وضعیت کنونی، ساختار مدیریت منابع آب در کشور از کارآمدی لازم برخوردار نیست و همین مسئله، به تشدید بحرانهای زیستمحیطی، اجتماعی و اقتصادی دامن زده است. برای برونرفت از این بنبست، اصلاح بنیادین ساختار مدیریت منابع آبی دارای ضرورتی انکارناپذیر است.
اصلاح ساختار به این معناست که تمامی وظایف و مسئولیتهای مرتبط با مدیریت آب و خاک ـ بهویژه در حوزهی ذخیرهسازی آب، آبخیزداری و آبخوانداری ـ باید در قالب یک وزارتخانهی واحد و منسجم متمرکز شود؛ وزارتخانهای که مأموریتهای متنوعی چون حفظ و احیای مراتع، تقویت پوشش گیاهی، تغذیهی سفرههای آب زیرزمینی، و کاهش تبخیر را در قالب یک ساختار یکپارچه به انجام رساند. در کنار این بازآرایی ساختاری، بهرهگیری جامع از ظرفیتهای مردمی، مشارکت صنوف، جذب سرمایهگذار، و حضور فعال بخش خصوصی در پروژههای آبخیزداری، از دیگر ضرورتهایی است که نباید از نظر دور بماند.
همچنین، اهتمام به ارتقاء سطح آگاهی عمومی و نهادینهسازی فرهنگ بهرهبرداری بهینه از منابع آب، بخش مکمل و حیاتی این مسیر تحولمحور است. بهرهگیری از ظرفیتهای رسانهای، نظام آموزشی، سازمانهای مردمنهاد، و فناوریهای نوین ارتباطی، میتواند به شکلگیری «سواد آبی» در سطح ملی بینجامد؛ سوادی که بدون آن، هیچ سیاست یا برنامهای، بهثمر نخواهد نشست.
نتیجهگیری
برای مقابله با بحرانهای آبی در ایران، ضروری است که رویکرد مدیریت منابع آب، از ساختارهای پیچیده و پراکندهی کنونی، به سوی مدیریتی یکپارچه و علمی حرکت کند. تحقق این تحول، مستلزم بازنگری در سیاستها و رویکردهای موجود، و نیز ایجاد هماهنگی میان تمامی نهادها و سازمانهای مسئول است. تنها از رهگذر اصلاح ساختار مدیریتی و توجه جدی به حوزههایی همچون آبخیزداری، آبخوانداری، و احیای منابع طبیعی، میتوان به مدیریت مؤثر سیل و خشکسالی پرداخت و از تبعات خسارتبار آنها پیشگیری کرد.
برای عبور از بحرانهای پیچیدهی منابع آبی کشور، مجموعهای از اقدامات ساختاری، مدیریتی و فرهنگی ضرورت دارد. در گام نخست، توسعهی فراگیر و هدفمند پروژههای آبخیزداری و آبخوانداری باید در دستور کار دولت قرار گیرد. این پروژهها، بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک، نهتنها در جلوگیری از سیلابهای مخرب نقش ایفا میکنند، بلکه در تغذیهی سفرههای زیرزمینی، حفظ پوشش گیاهی، و مقابله با فرسایش خاک نیز تأثیرگذارند.
در کنار این رویکرد، باید بستر لازم برای ورود بخش خصوصی و سرمایهگذاران داخلی فراهم گردد. ایجاد سازوکارهای حمایتی، تسهیل فرآیندهای حقوقی، و پیشبینی مشوقهای مالی، میتواند نقشی تعیینکننده در جذب منابع غیردولتی برای اجرای پروژههای آبخیزداری و احیای منابع طبیعی ایفا نماید.
از سوی دیگر، بازنگری در الگوی تخصیص بودجههای عمرانی، ضرورتی انکارناپذیر است. منابع مالیای که طی سالیان، صرف پروژههای پرهزینه و بعضاً ناکارآمد نظیر سدسازی و انتقال بینحوضهای آب شدهاند، باید بهسوی طرحهایی پایدارتر و کمهزینهتر هدایت شوند؛ طرحهایی همچون احیای منابع طبیعی، بازچرخانی آب، و تقویت ظرفیتهای بومی در مدیریت منابع طبیعی.
تحقق این تغییر، در گرو بازتعریف «ساختار حکمرانی منابع آب» است. در این راستا، ایجاد نهادی مستقل یا وزارتخانهای واحد، برای مدیریت یکپارچهی آب، خاک، مراتع، و پوشش گیاهی، میتواند گامی مؤثر در کاهش تشتت سازمانی و ارتقاء کارآمدی نظام تصمیمگیری کشور باشد. تنها با یک نگاه جامع و با ترکیب این اقدامات هماهنگ و هدفمند است که میتوان به آیندهای چشم دوخت که در آن، منابع طبیعی کشور نه تهدیدی در کمین، بلکه فرصتی برای توسعهای پایدار و متوازن تلقی شوند.”
انتهای پیام/
https://eghtesadefarsi.com/?p=39314