- نویسنده : اقتصاد آنلاین
- ۰۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
- کد خبر 35687
- 3 بازدید
- بدون نظر
- ایمیل
- پرینت

به گزارش اقتصادآنلاین، روزنامه اعتماد در یک گزارش به آثار فاجعهبار زلزله شدید در تهران پرداخت و در این گزارش به نکات مهمی اشاره کرد؛ از جمله اینکه گسل شمال تهران بیست و دو درصد جمعیت کشور را دربرمیگیرد که با وقوع زلزله فاجعه انسانی بزرگی شکل میگیرد، از طرفی مسکنهای مهر در سراسر کشور از استحام خوبی برای مقاوت در برابر زلزله برخوردار نیستند و بیشترین آسیب را میبینند. علاوه بر این دو و نیم میلیون نفر از ساکنان تهران روی گسل زندگی میکنند و با وقوع زمین لرزه جان بسیاری از این شهروندان در خطر است.
اولین زلزله سال ۱۴۰۴ ایران، روز اول فروردین رخ داد؛ زمین لرزهای با قدرت ۴٫۱ ریشتر در ساعت ۲ بامداد جمعه و در شهر بِنک در جنوب استان بوشهر. طبق گزارش مرکز لرزهنگاری کشوری (موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران) از روز اول فروردین امسال تا عصر دیروز (اول اردیبهشت) در مجموع ۱۲ زمین لرزه با قدرت بیش از ۴ ریشتر و در استانهای بوشهر، اصفهان، هرمزگان، کرمان، خوزستان، فارس و چهارمحال و بختیاری رخ داده که زمینلرزه بعد از ظهر دیروز در اردکان استان فارس و با قدرت ۴٫۲ ریشتر، آخرین زمین لرزه ثبت شده در جدول مرکز لرزهنگاری کشور است.مهدی زارع، استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی وضع امسال کشور بابت خطر وقوع زمین لرزههای پرقدرت را تحلیل کرده، طی هفتههای اخیر و از ابتدای اسفند پارسال درباره ضرورت مقاومسازی بناها و ایجاد آمادگی فیزیکی و روانی در جمعیت توصیهها و هشدارهایی مطرح کرده بود. زارع در گفتوگویی که ابتدای اسفند پارسال با پایگاه خبری «تابناک» داشت، وقوع زلزله پرقدرت در شهر تهران را یک اتفاق قطعی دانست و به استناد نتایج مطالعات بر گسلهای شمال، مرکز و جنوب تهران گفت که هر یک از این گسلها توان ایجاد زمینلرزههای بزرگی، حتی بیش از ۷ ریشتر را دارند. زارع در این گفتوگو، از گسل شمال تهران، گسل مشا، گسل ری و گسل پردیسان نام برده بود و گسل شمال تهران واقع در محدوده کن و سولقان تا شرق تهران را دارای قابلیت تولید زلزلههای بالای ۷ ریشتر و آسیبپذیری بالا در مناطق شمالی و مرکزی تهران دانسته بود.
این استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی هشدار داده بود که زلزلهای با شدت ۷ ریشتر در تهران، یک فاجعه انسانی، اقتصادی و اجتماعی ایجاد خواهد کرد که مهمترین آنها، تخریب کامل حداقل ۳۰ درصد ساختمانهای فرسوده، افزایش آمار تلفات و مصدومان، اختلال در فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی و ضربه سنگین به اقتصاد کشور به دنبال این اختلال طولانیمدت خواهد بود. زارع در این گفتوگو با پایگاه خبری تابناک، تاکید کرده بود که زلزله بزرگ در تهران یک واقعیت اجتنابناپذیر است که دیر یا زود رخ خواهد داد ولی عدم آگاهی عمومی، ضعف در برنامهریزیهای شهری، منافع اقتصادی گروههای خاص و کمتوجهی برخی از مسوولان باعث شده که این موضوع به طور جدی در دستور کار قرار نگیرد. حالا دو ماه بعد از این هشدار و در حالی که وقوع زلزله ۷٫۷ ریشتری در میانمار در هفته اول فروردین امسال و تخریب گسترده در تایلند که کشور همسایه میانمار است، عاملی برای تکرار هشدارهای مجدد شد، زارع میگوید که خسارات انسانی و اقتصادی زلزله پرقدرت در تهران، به نتایجی منجر میشود که معادل فاجعه ملی برای کل کشور است. این عضو وابسته فرهنگستان علوم در حالی برای شرایط سازهای پایتخت نگران است که میگوید با وجود مخاطرات جدی برای دو استان تهران و البرز که بیش از ۱۷ میلیون نفر و معادل ۲۲٫۵ درصد جمعیت کشور را در خود جای دادهاند، مسوولان شهری اقدام موثری برای کاهش میزان خطرپذیری ندارند و حتی آسیبپذیری پایتخت را با برخی تصمیمها تشدید هم کردهاند که نمونه بارز آن، تداوم ساخت هتل ۳۰ طبقه در منطقه ولنجک و روی گسل شمال تهران به عنوان خطرسازترین گسل پایتخت است.
طی چند هفته اخیر و از پایان اسفند پارسال، هشدارهایی درباره زلزله و خطرپذیری ایران مطرح کردید. امسال، زمینلرزه کدام مناطق کشور را تهدید میکند ؟
زلزلههای چند هفته اخیر با توجه به وقوع زلزله در منطقه نطنز و وضعیت گسل زفره (قم) در صورت جابهجایی گسل و همچنین، زلزله منطقه هجدک (کرمان) را میتوان از چند جنبه مورد بررسی قرار داد. البته اغلب زلزلههایی که در ماه اخیر اتفاق افتاده، بزرگای کمتر از ۵ داشته ولی نکته مهم این است در تمام مناطقی که در ماه اخیر زلزله رخ داده، گسلهایی هست که احتمال زلزله با بزرگای بیشتر از ۷ را در خود نهفته دارند. بنابراین میتوانیم این سوال را مطرح کنیم که در حال حاضر در اطراف این مناطق چه خبر است و آیا این زلزلهها میتواند مقدمه زلزله مهم بعدی باشد یا خیر. نکته دیگر این است که در باقی مناطقی که طی ماه اخیر، سکوت کامل یا نسبی لرزهای برقرار بوده، جمعیت زیادی متمرکز شده است. گسل شمال تهران یکی از این مناطق است. (بزرگترین گسل تهران در جنوب دامنه رشتهکوه البرز و در شمال شهر تهران که از لشکرک و سوهانک آغاز شده تا فرحزاد و حصارک و از آنجا به سمت غرب امتداد یافته و در مسیر خود، نیاوران، تجریش، زعفرانیه، الهیه و فرمانیه و سعادتآباد و دره پونک را در بر میگیرد) گسل شمال تهران، طی ماههای اخیر زلزلههای بسیار کوچکی داشته ولی طی ۱۰ سال اخیر، به تعداد جمعیت ساکن در نواحی غرب تهران و حتی شهرستانهای همجوار و از جمله، شهر قدس و شهریار و ملارد، حدود یک میلیون نفر اضافه شده است. با در نظر گرفتن این میزان افزایش، اگرچه که در حال حاضر زلزلهای با بزرگای ۵ یا ۴٫۸ و مشابه زلزله نظنز روی گسل شمال تهران نداریم ولی تعداد جمعیت ساکن روی این گسل، یک مساله مهم است و البته با وجود مخاطرات این گسل، تداوم ساخت هتل ۳۰ طبقه با ۱۳ طبقه زیر زمین در بلوار دانشجو – خیابان ولنجک و روی گسل شمال تهران را همچنان شاهدیم که بارها هم درباره ممنوعیت ساخت روی گسل هشدار دادهایم ولی به این هشدارها بیتوجهی شده است. طی روزهای اخیر و بعد از وقوع زلزله ۷٫۷ میانمار که روز ۸ فروردین امسال رخ داد، دغدغه من این بود که این فاجعه، چه درسی برای شهر تهران دارد. زلزله میانمار نشان داد که نه تنها شدت تخریب در محدوده نزدیک گسل بسیار زیاد است، تخریب ناشی از زلزلهای با بزرگای مشابه در محدوده نزدیک به گسل، خسارت عمده و جدی به کشور وارد خواهد کرد. زلزله میانمار نشان داد که در زلزله بزرگ، حتی تا شعاع هزار کیلومتری هم از تاثیر و تخریب در امان نیست چنانکه تبعات زلزله میانمار، به بانکوک هم رسید. بنابراین، در پاسخ به شما و درباره زلزلههای مورد انتظار در سال جدید، میگویم که نه تنها وضعیت گسل شمال تهران بسیار مهم است، دغدغه جدی من این است که با توجه به ساخت و ساز مستقیم و هتلسازی و شهرکسازی و حجم انبوه جمعیت ساکن روی گسل شمال تهران، اگر این گسل، در آینده دور یا نزدیک، استرسی که در خود جمع کرده را رهاسازی کند، میزان جابهجایی ناشی از این رهاسازی چقدر خواهد بود. بنا بر محاسباتی که انجام دادهام، با این رهاسازی، حدود ۳ متر جابهجایی به صورت قائم و حدود یک متر به صورت افقی اتفاق میافتد.
و این جابهجایی قائم و افقی، چه جمعیتی را در معرض خطر قرار میدهد ؟
این جابهجایی علاوه بر اینکه جان انسانها را به خطر میاندازد، یک سازه و یک سرمایهگذاری چند میلیون دلاری را تحت تاثیر قرار میدهد اما مهمترین تاثیر این جابهجایی برای جمعیت، تکانهای شدید دور و اطراف این جابهجایی است. حدود ۲٫۵ میلیون نفر (دو میلیون و ۵۰۰ هزار نفر) روی حریم گسل شمال تهران زندگی میکنند اما حدود ۱۷٫۵ میلیون نفر (۱۷ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر) و حدود ۲۲ درصد جمعیت ایران و ساکن در استانهای تهران و البرز، دور و اطراف گسل شمال تهران ساکن هستند. تبعات گسترده این میزان جابهجایی البته ممکن است یک اتفاق بسیار نادرباشد ولی شغل من ایجاب میکند که به همین اتفاق نادر هم فکر کنم.
برداشت من از این نگرانی شما این است که پررنگترین هشدار زلزله امسال را درباره پایتخت و شهرستانهای استان تهران میدانید آن هم به این دلیل که بیشترین جمعیت کشور، در دو استان البرز و تهران متمرکز هستند.
بله چون از نظر میزان آثار و تبعات و خسارتهای زلزله، هیچ اولویتی بزرگتر و مهمتر از زلزله تهران در کشورنداریم چون همانطور که گفتم، ۲۲ درصد جمعیت کل کشور، اطراف گسل شمال تهران و گسلهای نزدیک به آن زندگی میکنند و بنابراین، هر نوع آسیب به تهران بر اثر زلزله، متاسفانه یک آسیب جدی و یک آسیب برای کل کشور خواهد بود به این معنا که آسیب تهران در زلزله، کل کشور را با یک چالش بسیار بزرگ مواجه خواهد کرد. امیدوارم با چنین آسیبی مواجه نشویم ولی نمیتوان این خطر را زیر سایه امیدواری و آرزو فراموش کرد.
آیا در بقیه کشورها و بهخصوص، کشورهای پیشرفته که از نظر گسلها، شرایط مشابه استانهای تهران و البرز دارند، نمونهای از ساخت و ساز گسترده در اطراف گسلهای خطرساز سراغ دارید ؟ ساخت و ساز با این حجمی که در استانهای تهران و البرز شاهدیم ؟
در کشور ژاپن، شهرهای توکیو و اوزاکا، نمونه مشابه ما هستند و توکیو با جمعیت ۲۵ میلیون نفری، مهمترین مرکز تمرکز جمعیت جهان محسوب میشود. با تکان گسلهای خلیج توکیو، ۲۵ میلیون نفر دچار آسیب خواهند شد و به همین دلیل، متخصصان ژاپن بارها گفتهاند که این حجم از ساخت و ساز با توجه به شرایط این منطقه اشتباه بوده و بهخصوص، بعد از زلزله میانمار، ریسکپذیری بالای خلیج توکیو مورد توجه قرار گرفته است. در کشور ترکیه، شهر استانبول به دلیل تمرکز بالای جمعیت و ثروت، شبیه ایران و حتی بدتر از ایران است چون بخش زیادی از جمعیت در معرض آسیبهای مستقیم و مرتبط با جابهجا شدن گسل، در گسل آناتولی شمالی و در محدوده استانبول ساکن هستند که این شرایط، میزان خطرپذیری را افزایش میدهد و با کوچکترین حرکت در گسل آناتولی، فاجعه بزرگ قرن در این کشور رقم خواهد خورد که البته امیدوارم چنین اتفاقی رخ ندهد. تهران، استانبول و توکیو، نمونههای خاص و مهم از نظر تجمع بزرگ جمعیت در نزدیکی گسل فعال و در معرض آسیبپذیری بالا هستند و البته در این میان، شرایط تهران و استانبول نسبت به توکیو خاصتر است چون در طول ۹۰ سال اخیر، کشور ژاپن، تنها کشور جهان است که بیشترین سرمایهگذاری و بیشترین انرژی را برای کاهش آسیبپذیری و افزایش تابآوری در برابر زلزله انجام داده است.
و بنابراین، اگر در اثر اشتباه، ساخت وسازی در کنار گسل داشته، تابآوری را هم افزایش داده است.
بله؛ ژاپنیها از نظر دسترسیها و تکنولوژی جداسازی از پی در ساختمانهای بلندمرتبه و از نظر مقاومسازی بناها، بسیار پیشرفتهاند در حالی که در کشورما، افرادی که به جای مدیریت و مهندسی، مشغول تجارت در ساخت و سازند، برای توجیه اشتباهات خود از ژاپن مثال میزنند و من هم در جواب این تاجران ساخت و ساز میگویم ژاپن، اگر در زمانی با ساخت و ساز انبوه و تمرکز جمعیت در ناحیه گسلی، مرتکب اشتباه شده، به مدت چند دهه و بعد از جنگ جهانی دوم، برای مقاومسازی همان ساخت و ساز انبوه، وقت و سرمایه صرف کرده در حالی که در ایران و ظرف ۲۰ سال اخیر، شرایط تهران به گونهای بوده که حتی از استانبول هم عقب ماندهایم. استانبول با توجه به ریسکپذیری ساخت و سازها، از سال ۲۰۰۷ سامانه هشدار سریع را ایجاد کرد و این سامانه در سال ۲۰۱۳ راهاندازی شد و امروز، ۵۰۰ ایستگاه هشدار سریع زلزله در شهر استانبول فعال است در حالی که شهر تهران، تا امروز فاقد چنین سامانهای بوده و امسال این سامانه با ۵۰ ایستگاه در آستانه راهاندازی قرار گرفته است. این سامانه البته مانع از وقوع زلزله یا باعث کاهش خسارات نمیشود ولی در صورت اتصال تمام تاسیسات حساس به این سامانه، در زمان وقوع زلزله و با دریافت هشدار اتوماتیک، بعضی تاسیسات حساس مثل گاز و مترو به سرعت در وضعیت خاموش یا قطع قرار میگیرد تا از حجم خسارتها کاسته شود. حالا سامانه هشدار سریع استانبول یک سابقه فعالیت ۱۲ساله دارد ولی در تهران، این سامانه هنوز راهاندازی نشده و حتی در صورت راهاندازی هم، هیچ یک از تاسیسات شهری حساس به سامانه متصل نیست و بنابراین، در صورت وقوع زلزله، ارسال هشدار سریع بیفایده خواهد بود چرا که شبکهای برای دریافت این هشدار موجود نیست.
بنابراین، وزارت نیرو شرکت مترو و اداره برق و آب باید به این سامانه متصل باشند.
بله چون این هشدار باید برای سطح شهر اعمال شود.
طی ۱۰ سال اخیر، جمعیت هلال احمر بارها هشدار داد که در صورت وقوع زلزله پرقدرت در شهر تهران، به دلیل شرایط ساخت و سازها و بافت فرسوده و نامناسب بودن خیابانها و میزان دسترسیها، حداقل در همان ۲۴ ساعت پس از زلزله، با حجم بالای کشتهشدگان مواجه خواهیم شد چون به دنبال انفجار شبکه گاز و آتشسوزیهای متعاقب آن و همچنین غیر ممکن شدن ورود امدادگران به کوچههای باریک و محل برجهای فروریخته، امدادرسانی به مجروحان امکانپذیر نیست و تعداد زیادی از مجروحان از امداد و نجات محروم میمانند و میمیرند. هشدار و برآورد شما از شرایط بعد از وقوع زلزله پرقدرت در تهران چیست؟
برآوردها مختلف است و با توجه به تنوع مدلهای آماری، خروجی متفاوت دارد چنانکه پیشبینیها از ۱۷۰ هزار تا ۴۰۰ هزار کشته و حتی اعداد چند میلیونی متفاوت است اما در نهایت، نتیجه، هیچ خوب نخواهد بود. من هشدار را اینطور مطرح میکنم که در طول ۲۲ سال اخیر و بعد از وقوع زلزله ۵ دی بم، در هیچ کدام از زمین لرزههای کشور تلفات بالای هزار نفر نداشتیم آن هم فقط به این دلیل که کانون زلزله در محدوده جمعیتی نبوده و البته برای ما بسیار باعث خوشحالی است و امیدواریم تمام زمینلرزهها، همین طور باشد تا فقط در تحقیقات زمینشناسی و زلزلهشناسی و مطالعات امواج و ارتعاشات کاربری داشته باشند. اما کانون زلزله ۵ دی ۱۳۸۲ در شهربم، کنار محدوده جمعیتی بود و در آن محدوده حدود ۱۰۰ هزار نفر سکونت داشتند که با وقوع زلزله، یکسوم این جمعیت کشته شدند. تعداد کشتهشدگان زلزله بم باعث شد که ایران در دهه ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰ بابت شاخص تلفات به ازای حادثه، رتبه اول جهان باشد چون یک شهر ۱۰۰ هزار نفری با یک زلزله ۶٫۵ ریشتری، یکسوم جمعیتش را از دست داد. بعد از زلزله بم، همواره این نگرانی مطرح بوده که زلزله پرقدرت در شهرهای بزرگتر و با جمعیت ۵۰۰ هزار یا یک میلیون یا ۴ میلیون یا ۱۰ میلیون نفر چه نتیجهای رقم خواهد زد و اگر در این شهرها هم ۳۰درصد جمعیت کشته شوند، چه فجایع بزرگ انسانی ایجاد خواهد شد ؟ حتی فکر کردن به این شرایط هولناک است اما باید تکرار کنم که یکی از دلایل آمار اندک تلفات در زلزلههای ۲۲ سال اخیر، فاصله کانون زلزله از محدوده تمرکز جمعیت بوده و دلیل دوم این است که سال ۱۳۸۲ و در زمان وقوع زلزله بم، مسکن مهر نداشتیم ولی طی ۱۵ سال اخیر این پدیده به تمام استانها و شهرهای کشور اضافه شده است. امروز اطراف هر شهری، آپارتمانهای ارزان قیمتی با تابلوی مسکن مهر ساخته شده که در تمام زلزلههایی که در فاصله سال ۱۳۹۱ تا امروز و با بزرگای بیش از ۵ رخ داده، بیشترین آسیبها را در مسکن مهر شاهد بودهایم و حتی اگر آمار کشته شدههای ساکن در مسکن مهر کم بوده ولی خسارت اقتصادی بسیار زیاد بوده آن هم در حالی که قرار بود این سرمایهگذاری ارزان قیمت، به نفع قشر مستضعف باشد ولی میزان آسیبپذیری مسکن مهر در کل کشور، شبیه مینگذاری اطرف تمام شهرهاست. سال ۱۳۹۱ و در زلزله ورزقان آذربایجان شرقی، سال ۱۳۹۳ و در زلزله مورموری آبدانان ایلام، سال ۱۳۹۶ و در زلزله ازگله سرپل ذهاب و اسلامآباد غرب و گیلانغرب کرمانشاه و همچنین، سالهای ۱۳۹۶ و ۱۳۹۹ در زلزله ملبارد و دماوند، بازدیدهای ما نشان داد که مسکن مهر بیشترین آسیب و تخریب را داشت. بنابراین، بعد از سال ۱۳۸۲ و بعد از زلزله بم، وضعیت کشور از نظر میزان آسیبپذیری در برابر زلزله بدتر شده چون علاوه بر پدیده مسکن مهر، خشکسالی و بیآبی هم باعث مهاجرت گسترده جمعیت شده در حالی که تمرکز جمعیت، خطرپذیری و آسیبپذیری را افزایش خواهد داد. امروز چالش بزرگ کشور ما و بسیاری از کشورهای در حال توسعه، تمرکز بالای جمعیت در کنار تغییرات اقلیمی و خشکسالی و بحران آب است.
این هشدارها بسیار مهم است. امیدواریم مسوولان به این هشدارها توجه کنند.
البته من نگاه صفر و صد به این وضع ندارم و معتقدم که حتی در شرایط بدتر از امروز، باید گرههای یک کلاف سردرگم را به تدریج و با حوصله باز کنیم چون نگاه علمی، مبتنی بر نگرش صفر و صد نیست. در هیچ کشوری برای رفع خطرپذیری تهران یا استانبول عصای سحرآمیز وجود ندارد بلکه باید با برنامههای تدریجی، ریسک خطرپذیری را کاهش بدهیم. کاهش ریسک خطرپذیری به معنای اجرای مقاومسازی، افزایش اگاهی عمومی و کاهش تمرکز جمعیت ظرف یک برنامه ۲۰ساله است و جز این، راه دیگری نیست. تجربه جهانی هم نمونههای موفقی از کاهش خطرپذیری در کشورهایی مثل امریکا و نیوزیلند و ژاپن است و حتی در ایران هم طی ۳۰ سال اخیر اقدامات خوبی برای کاهش خطرپذیری در برابر زلزله انجام شده ولی البته در مقابل این اقدامات خوب، کارهای بدتری هم انجام شده که ریسک خطرپذیری را افزایش داده است.
https://eghtesadefarsi.com/?p=35687