- نویسنده : گسترش نیوز
- ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
- کد خبر 40935
- 4 بازدید
- بدون نظر
- ایمیل
- پرینت
گسترش نیوز – سهیل مافی: ایالات متحده با آگاهی از نقش ژئوپلیتیکی انرژی در راهبرد منطقهای ایران، تلاش کرده با تحریم شرکتهای صادراتی، فشار بر کشورهای وابسته مانند عراق، و ممانعت از پروژههایی چون خط لوله ایران-پاکستان، نفوذ انرژیمحور تهران را محدود کند؛ این اقدامات بخشی از راهبرد مهار ایران است که با توسعه میادین گازی رقبا در خلیج فارس و آسیای میانه تکمیل میشود.
ایران با در اختیار داشتن دومین ذخایر گاز طبیعی و چهارمین ذخایر نفتی جهان، نه تنها بازیگری اقتصادی در بازار جهانی انرژی است، بلکه از این ظرفیت به عنوان ابزار نفوذ سیاسی و امنیتی در منطقه استفاده میکند. برخلاف کشورهای صادرکننده صرف انرژی، ایران تلاش کرده از شبکههای وابستگی انرژیمحور برای ایجاد ائتلافهای سیاسی، افزایش عمق راهبردی و مقابله با فشارهای خارجی بهره ببرد.
صادرات گاز ایران به عراق که برای تولید برق این کشور حیاتی است، یکی از نمونههای بارز اهرمسازی انرژی در روابط تهران ـ بغداد محسوب میشود. ایران نهتنها برق و گاز به عراق میفروشد، بلکه گاهی اوقات با کاهش یا قطع جریان گاز در مواقع حساس، قدرت چانهزنی خود را افزایش میدهد.
پروژه انتقال انرژی به سوریه (و در آینده به لبنان) از مسیر ایران و عراق، بخشی از دکترین اتصال محور مقاومت از طریق انرژی است. ایران میکوشد زیرساختهای انرژی را به یکی از ارکان پایداری این محور تبدیل کند.
پروژه خط لوله گاز صلح (ایران-پاکستان) که با موانع سیاسی و فشار آمریکا معلق مانده، ظرفیت تبدیل شدن به نقطه تحول در روابط شرقی ایران را دارد. چنانچه این پروژه اجرایی شود، ایران به تأمینکننده استراتژیک انرژی در شبهقاره بدل خواهد شد.
در شرایطی که ایران از نظر مالی و تجاری تحت شدیدترین تحریمهای غرب قرار دارد، استفاده از انرژی بهعنوان ابزار نفوذ، نهفقط راهی برای کسب درآمد، بلکه ابزار ساخت شبکهای از وابستگیهای منطقهای است. این مدل، مشابه «دیپلماسی انرژی» روسیه در اروپا طراحی شده و در حال بومیسازی در خاورمیانه است.
مقابله آمریکا با نفوذ انرژیمحور ایران
ایالات متحده به خوبی از نقش انرژی در راهبرد منطقهای ایران آگاه است؛ به همین دلیل تحریمهایی هدفمند علیه شرکتهای صادرات گاز و برق ایران وضع کرده است. همچنین دولت آمریکا به عراق فشار آورده تا وابستگیاش به انرژی ایران را کاهش دهد و به جای آن از اردن یا کشورهای عربی خلیج فارس واردات کند.
مانع اصلی اجرای پروژه خط لوله ایران-پاکستان، آمریکا بوده است، زیرا این پروژه را ناقض استراتژی «مهار ایران» میداند. دولت ترامپ تلاش میکند با توسعه پروژههای گازی مشترک در خلیج فارس و آسیای میانه، میدان نفوذ انرژیمحور ایران را محدود کند.
ایالات متحده بهخوبی درک کرده است که نقش انرژی در راهبرد منطقهای ایران، صرفاً یک فعالیت اقتصادی نیست، بلکه یک ابزار ژئوپلیتیکی برای اعمال نفوذ، ایجاد وابستگی و تقویت جایگاه سیاسی و امنیتی تهران در خاورمیانه و ورای آن محسوب میشود. بر این اساس، واشنگتن طی سالهای اخیر مجموعهای از اقدامات هدفمند و چندلایه را در دستور کار قرار داده تا نفوذ ایران از این طریق را مهار یا حتی خنثی کند.
نخست، ایالات متحده با تحریم مستقیم شرکتهای ایرانی فعال در حوزه صادرات گاز و برق تلاش کرده جریان صادرات انرژی ایران را مختل کند. این تحریمها نهفقط مانع فروش رسمی انرژی، بلکه موجب ترس و احتیاط شرکتها و بانکهای خارجی در تعامل با ایران شده و عملاً انتقال مالی، بیمه و حملونقل این نوع صادرات را نیز تحت تأثیر قرار داده است.
ایران در حصار تیم ترامپ است؟
دوم، آمریکا در میدان دیپلماسی منطقهای نیز فعالانه وارد شده تا مانع از گسترش نفوذ انرژیمحور ایران شود. برای نمونه، با اعمال فشار سیاسی بر دولت عراق، واشنگتن سعی دارد بغداد را به قطع تدریجی وابستگی به برق و گاز ایران وادار کند. این فشارها بهویژه در زمان تمدید معافیتهای تحریمی برای واردات انرژی از ایران مشهود بوده و آمریکا بهشدت عراق را به سمت تنوعبخشی به منابع وارداتی انرژی، بهویژه از طریق اردن و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس سوق داده است.
سوم، ایالات متحده مانع کلیدی اجرای خط لوله گاز ایران ـ پاکستان بوده که سالهاست به دلیل فشارهای آمریکا به تعویق افتاده است. از نگاه استراتژیک واشنگتن، این پروژه در صورت اجرا میتواند نفوذ ایران در آسیای جنوبی را بهشدت تقویت کرده و یک وابستگی بلندمدت انرژی میان دو کشور شکل دهد؛ چیزی که با سیاستهای «مهار ایران» در تضاد آشکار است. تهدید به تحریم پاکستان در صورت اجرای این پروژه، دقیقاً در همین راستا بوده است.
چهارم، آمریکا با سرمایهگذاری در توسعه میادین مشترک گازی در خلیج فارس، آسیای مرکزی و حتی شرق مدیترانه، به دنبال آن است که توازن قدرت انرژی در منطقه را به نفع متحدانش تغییر دهد. همکاری با قطر، امارات، ترکمنستان و اسرائیل در این پروژهها، نهتنها به افزایش عرضه انرژی این کشورها کمک میکند، بلکه دست ایران را از معادلات انرژی در بسیاری از مسیرها کوتاه میسازد.
جمع بندی
در مجموع، آمریکا بهدرستی انرژی را یکی از نقاط قوت و ابزارهای راهبردی ایران برای افزایش نفوذ در منطقه میداند و در حال اجرای یک راهبرد چندسطحی برای کاهش این مزیت راهبردی است. اما موفقیت این راهبرد به متغیرهای پیچیدهای مانند تحولات داخلی کشورهای منطقه، ظرفیت فنی و زیرساختی ایران، و روابط تهران با قدرتهای شرقی مانند چین و روسیه بستگی دارد.
در نهایت، انرژی برای ایران صرفاً یک منبع اقتصادی نیست؛ بلکه ابزاری چندلایه برای بقا، تأثیرگذاری و قدرتسازی منطقهای است. تهران نشان داده که میتواند با وجود فشارهای شدید بینالمللی، از وابستگی انرژی همسایگان به خود برای ساختن سپری ژئوپلیتیکی در برابر انزوای تحمیلی بهره بگیرد. اما این مسیر با موانع ژئواستراتژیک، فشار آمریکا و چالشهای زیرساختی داخلی روبهروست و موفقیت آن نیازمند مدیریت هوشمند دیپلماسی انرژی در سطح کلان خواهد بود.
در صورت تمایل به پیگیری اخبار روز حوزه انرژی کشور، سرویس انرژی پایگاه خبری گسترش نیوز را دنبال کنید.
سهیل مافی
https://eghtesadefarsi.com/?p=40935